کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آوا
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) آواز، بانگ .
-
واژههای مشابه
-
اوا
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) آواز.
-
اوا
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) آش ، ابا.
-
هزار آوا
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِمر.) بلبل .
-
واژههای همآوا
-
اوا
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) آواز.
-
اوا
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) آش ، ابا.
-
عوا
فرهنگ فارسی معین
(عَ وّ) [ ع . ] (اِ.)گاوران ؛ نام یکی از صورت - های فلکی جنوبی به شکل مردی ایستاده که عصایی در دست دارد.
-
جستوجو در متن
-
یک نواخت
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ) (ق مر.) 1 - یک سان . 2 - یک آوا.
-
آواز
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - آوا، بانگ . 2 - نغمه ، سرود، آهنگ . 3 - هر یک از دستگاه های موسیقی و گوشه های آن .
-
آوازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) ( اِ.) 1 - صیت ، شهرت . 2 - صوت ، آوا. 3 - نغمه ، ترانه .