کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آن گونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آن گونه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (ق مر.) آن سان ، آن وجه .
-
واژههای مشابه
-
ان
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ ع . ] (حر. شرط ) اگر.
-
ان
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِ.) (عا.) پلیدی ، نجاست ، گه .
-
آن جهان
فرهنگ فارسی معین
(جَ)( اِ.)آخرت ، جهان پس از مرگ .
-
آن سر
فرهنگ فارسی معین
(سَ) ( اِ.) کنایه از: آن دنیا، آخرت .
-
آن چنانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) 1 - (کن .) دارای وضع ناشایست و نامطلوب . 2 - (عا.)مجلل ، گران قیمت .
-
آن سری
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص نسب .) اخروی ، آخرتی ؛ مق . این سری ، خدایی ، الهی ، غیبی .
-
آن کجا
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (ضم موصول .) آن که ، آن کس که . آن چه .
-
آن گاه
فرهنگ فارسی معین
(ق .) 1 - آن زمان ، آن وقت . 2 - پس از آن ، سپس ، بعد.
-
ان دماغ
فرهنگ فارسی معین
(اَ. دَ) (اِمر.) کثافات بینی ، پلیدی جمع شده در بینی .
-
تی ان تی
فرهنگ فارسی معین
(اِ ) [ انگ . ]T.N.T (اِ.) تری نیترو - تولوئن ؛ جسم بلورین زردرنگ ، کمی محلول در آب که مادة منفجرة بسیار قوی است .
-
جستوجو در متن
-
تطور
فرهنگ فارسی معین
(تَ طَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) گونه گونه شدن ، حال به حال شدن .
-
رخ
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِ.) 1 - گونه ، چهره ، هر یک از دو طرف گونه . 2 - سوی ، طرف . 3 - عنان اسب ، افسار.