کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آموختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آموختن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] (مص ل .) یاد دادن و یاد گرفتن .
-
جستوجو در متن
-
تعلم
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ لُّ) [ ع . ] (مص ل .) آموختن ، دانش آموختن .
-
عشوه دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - فریب دادن ، گمراه کردن . 2 - فن آموختن ، رمز آموختن .
-
فرهیختن
فرهنگ فارسی معین
(فَ تَ) (مص م .) = فرهختن : 1 - ادب کردن ، تربیت کردن . 2 - ادب آموختن ، علم آموختن .
-
یاد دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) آموختن ، آموزاندن .
-
طوطی وار
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) بی اندیشه و بدون تعقل به آموختن یا از بر کردن مطالب اکتفا کردن .
-
آموزشی
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (ص نسب .)1 - تعلیمی . 2 - دوستدار آموختن .
-
تأدب
فرهنگ فارسی معین
(تَ أَدُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - فرهنگ آموختن . 2 - باادب شدن .
-
تفقه
فرهنگ فارسی معین
(تَ فَ قُّ) [ ع . ] (مص ل .) فقه آموختن ، دانشمندی جستن .
-
یاد گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(گ ِ ر ِ تَ) (مص م .) 1 - آموختن ، 2 - حفظ کردن ، از بر کردن .
-
فرهنجیدن
فرهنگ فارسی معین
( فَ هَ دَ) (مص م .)1 - تربیت کردن ، علم آموختن . 2 - خوشخو کردن .
-
فراهیختن
فرهنگ فارسی معین
(فَ تَ) (مص م .) 1 - برکشیدن . 2 - تربیت کردن ، ادب آموختن .
-
پروردن
فرهنگ فارسی معین
(پَ وَ دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - پروراندن . 2 - در عسل یا شکر و مانند آن پختن . 3 - آموختن ، تعلیم دادن .
-
تحصیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) به دست آوردن . 2 - دانش آموختن . 3 - (اِمص .) کسب .