کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آلودن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] 1 - (مص م .) آغشته کردن ، آلوده کردن . 2 - (مص ل .) کثیف شدن .
-
جستوجو در متن
-
آلاییدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) آلودن .
-
لترمه کردن
فرهنگ فارسی معین
(لَ تِ مِ. کَ دَ) (مص م .) آغشتن ، آلودن .
-
آغشتن
فرهنگ فارسی معین
(غَ یا غِ تَ) 1 - (مص م .) خیس کردن ، نم کردن . 2 - آلودن . 3 - (مص ل .) خیسیدن ، نم کشیدن .
-
اندودن
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - آلودن . 2 - آب دادن فلزات . 3 - شیره و روغن مالیدن .
-
تدنیس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) شوخگین کردن ، به چرک آلودن ، ریمناک کردن . 2 - (اِمص .) شوخگینی ، چرکینی ؛ ج . تدنیسات .