کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلت تناسلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نیمور
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) آلت تناسلی .
-
احلیل
فرهنگ فارسی معین
( اَ) (اِ.) آلت تناسلی مرد.
-
سیک
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) آلت تناسلی مرد؛ ذکر.
-
شرمگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) آلت تناسلی (مرد یا زن .)
-
وجگن
فرهنگ فارسی معین
(وَ گَ) (اِ.) وَشگَن ؛ آلت تناسلی .
-
چک
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (اِ.) = چوک : آلت تناسلی مرد؛ نره .
-
حمدان
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) آلت تناسلی مرد.
-
خرزه
فرهنگ فارسی معین
(خَ زِ) (اِ.) آلت تناسلی مرد.
-
چر
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (اِ.) = چل . چول : آلت تناسلی مرد، جل .
-
شرم
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ په . ] (اِ.) 1 - آزرم ، خجلت . 2 - ناموس . 3 - آلت تناسلی .
-
فرج
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - سوراخ ، شکاف . 2 - عورت زن ، آلت تناسلی زن .
-
مچاچنگ
فرهنگ فارسی معین
(مَ چَ) (اِ.) چرمینه ، چیزی شبیه آلت تناسلی مرد که از چرم ساخته شده .
-
ذکر
فرهنگ فارسی معین
(ذَ کَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نر، نرینه . ج . ذکور. 2 - آلت تناسلی مرد.
-
شریح
فرهنگ فارسی معین
(شُ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آلت تناسلی زن ، شرم زن . 2 - از اعلام مردان است .
-
نعوظ
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (مص ل .) برخاستن آلت تناسلی مرد به سبب غلبة شهوت .