کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلایش 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وشن
فرهنگ فارسی معین
(وَ شَ) (اِ.) آلودگی ، آلایش .
-
خالص
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (ص .) بی آمیغ ، بی آلایش .
-
آلودگی
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (حامص .) 1 - ناپاکی ، آلایش ، لکه . 2 - عادت به اعمال زشت . 3 - گناه ، فسق .
-
بی رنگ
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص مر.) 1 - بدون رنگ . 2 - عالم وحدت . 3 - کنایه از: ساده و بی آلایش .
-
بطانه
فرهنگ فارسی معین
(بِ نِ) [ ع . بطانة ] ( اِ.) 1 - دوستی بی آلایش . 2 - راز نهانی . 3 - محرم راز و اسرار. 4 - آستر.
-
صاف
فرهنگ فارسی معین
[ ازع . ] (ص .) 1 - روشن ، زلال . 2 - آفتابی . 3 - پاک ، بی آلایش . 4 - هموار، بی چین و چروک . ؛ ~ و پوست کنده به طور صریح و آشکار. ؛ ~ و صوف منظم و مرتب .