کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آس کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آس کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م ) خُرد کردن ، آسیا کردن ، ساییدن .
-
واژههای مشابه
-
اس
فرهنگ فارسی معین
(اُ سّ) [ ع . ] (اِ.) اساس ، شالوده .
-
اس اس
فرهنگ فارسی معین
(اِ. اِ)(اِ.) (آلما.) مخفف شوتز اشتانل ، عنوان سازمان مخوف هیتلری . پس از پایان جنگ جهانی دوم دادگاه نورنبرگ این سازمان را سازمانی جنایت کار خواند.
-
آس باد
فرهنگ فارسی معین
(س ِ) (اِمر.) آسی که با نیروی باد کار می کند. بادآس .
-
آس شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (مص ل .) خرد شدن ، له شدن .
-
آس آب
فرهنگ فارسی معین
(س ِ) (اِمر.) آسی که با آب گردد؛ آسیاب .
-
اس . دبلیو
فرهنگ فارسی معین
(اِ. دَ بِ) [ انگ . ]S.W (اِ.) موج کوتاه (رادیو).
-
ام .اس
فرهنگ فارسی معین
(اِ اِ) [ انگ . ]M.S (اِ.) بیماری عصبی پیش رونده ای که به تدریج باعث ضعف ، اختلال های حسی و حرکتی ، و اختلال در بینایی و گفتار می شود.
-
آس و پاس
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (ص .) (عا.) لات و لوت ، مفلس ، بینوا.
-
او. آر. اس
فرهنگ فارسی معین
(اُ اِ) [ انگ . ]O.R.S (اِ.) محلولی حاوی قند و نمک های گوناگون که به بیمار مبتلا به اسهال می دهند تا آب و املاح از دست رفتة بدن او جبران شود.
-
ال . اس . دی
فرهنگ فارسی معین
(اِ. اِ) [ انگ . ]L.S.D (اِ.) نوعی مواد مخدر با خاصیت توهُّم زا که در کشورهای غربی مصرف فراوان دارد.
-
جستوجو در متن
-
واگیر
فرهنگ فارسی معین
(حامص )1 - سرایت . 2 - (دستة عزاداری ) تکرار جمع مصراع یابیت ترجیع را. 3 - ورزشی اس ت پهلوانان را در گود زورخانه که یک به یک دست بر دیوار نهند و به جانب همان دست بر سینه زور کنند تا سینه برآمده پهن شود. 4 - ورزشکار پس از آن که از سنگ گرفتن خسته شد و ...