کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
اس
فرهنگ فارسی معین
(اُ سّ) [ ع . ] (اِ.) اساس ، شالوده .
-
جستوجو در متن
-
آسیاچرخ
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِمر.) نک آس باد.
-
دستاسین
فرهنگ فارسی معین
(دَ سْ) (اِ.) آردی که با آس دستی درست شده باشد.
-
آسه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) 1 - آس ، آسیا. 2 - محور، سنگ آسیا.
-
طاحونه
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ) [ ع . طاحونة ] (اِ.) آسیا، آس آب . ج . طواحین .
-
لکات
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) یکی از چهار صورت ورق های بازی آس است که بر آن صورت زنی منقوش است (نظیر بی بی در بازی های دیگر).
-
آفتومات
فرهنگ فارسی معین
[ روس . ] ( اِ.)=آفتامات :کلید خودکاری اس ت که فقط اجازه می دهد برق ازجانب دینام به باطری رود ولی اجازة بازگشت نمی دهد.
-
واگیر
فرهنگ فارسی معین
(حامص )1 - سرایت . 2 - (دستة عزاداری ) تکرار جمع مصراع یابیت ترجیع را. 3 - ورزشی اس ت پهلوانان را در گود زورخانه که یک به یک دست بر دیوار نهند و به جانب همان دست بر سینه زور کنند تا سینه برآمده پهن شود. 4 - ورزشکار پس از آن که از سنگ گرفتن خسته شد و ...