کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آسيا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آسیا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِمر.) 1 - آسیاب . 2 - هر یک از دندان های عقب دهان ، که تعداد آن ها ده عدد در هر فک می باشد. 3 - (اِخ ) [ یو. ] بزرگ ترین و پرجمعیت ترین قارة دنیا.
-
هفت آسیا
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِمر.) کنایه از: هفت فلک .
-
جستوجو در متن
-
آسه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) 1 - آس ، آسیا. 2 - محور، سنگ آسیا.
-
آسیاو
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) آسیاب ، آسیا.
-
آسیایی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) منسوب به قارة آسیا، اهل قارة آسیا (یکی از پنج قارة کرة زمین ).
-
کلنده
فرهنگ فارسی معین
(کَ لَ دَ یا دِ) (اِ.) چوبکی باشد که یک سر آن را به دول آسیا به طوری نصب کنند که از گردش سنگ آسیا آن چوبک حرکت کند و از دول کم کم دانه در آسیا رود؛ لکلکه .
-
لکلک
فرهنگ فارسی معین
(لِ لِ) (اِ.) = لکلکه : چوبکی است که بر دول آسیا طوری نصب کنند که چون آسیا به گردش درآید، سر آن چوب حرکت کند و به دول خورد و دول را بجنباند و دانه به تندی در گلوی آسیا ریزد.
-
رحی
فرهنگ فارسی معین
(رَ حا) [ ع . ] (اِ.) آسیا.
-
آس کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م ) خُرد کردن ، آسیا کردن ، ساییدن .
-
فهر
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (اِ.) سنگ ، سنگ زیرین آسیا.
-
تنوره
فرهنگ فارسی معین
(تَ رِ) (اِ.) 1 - دودکش ، لولة حلبی که روی سماور گذارند تا دود را خارج کند. 2 - سوراخ بالای آسیا که آب از آن روی پره های آسیا ریزد.
-
آسیاکردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) خرد و آرد کردن غله و حبوبات و مانند آن به وسیلة آسیا.
-
طاحونه
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ) [ ع . طاحونة ] (اِ.) آسیا، آس آب . ج . طواحین .
-
طواحن
فرهنگ فارسی معین
(طَ حِ) [ ع . ] (اِ.) جِ طاحنه ؛ دندان های آسیا.