کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزردگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آزردگی
فرهنگ فارسی معین
(زَ یا زُ دِ)(حامص .)رنجش ، رنجیدگی .
-
جستوجو در متن
-
دلخوری
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ) (حامص .) رنجیدگی ، آزردگی .
-
نکایت
فرهنگ فارسی معین
(نَ یَ) [ ع . نکایة ] (اِ.)جراحت ، آزردگی .
-
تضجر
فرهنگ فارسی معین
(تَ ضَ جُّ) [ ع . ] (مص ل .) اظهار آزردگی کردن از اندوه .
-
رنج
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ په . ] (اِ.) 1 - آزار، آزردگی . 2 - اندوه ، درد. 3 - تلاش ، کوشش .
-
طیره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) شرم ، آزرم . 2 - آزردگی . 3 - (ص .)خجل ، شرمنده . 4 - دلتنگ .
-
ملالت
فرهنگ فارسی معین
(مَ لَ) [ ع . ملالة ] (اِمص .) 1 - افسردگی ، دلتنگی . 2 - بیزاری ، آزردگی .
-
زحمت
فرهنگ فارسی معین
(زَ مَ) [ ع . زحمة ] 1 - (مص ل .) انبوه کردن . 2 - (اِمص .) ازدحام . 3 - رنج و آزردگی . 4 - (اِ.) بیماری . 5 - در فارسی : دردسر.