کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آزار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) 1 - رنج ، عذاب . 2 - بیماری ، مرض .
-
واژههای مشابه
-
ازار
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) (اِ.) 1 - زیرجامه ، شلوار. 2 - دستار، فوطه .
-
ازار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = ازاره . ایزاره . هزاره : پایاب ، قعر آب .
-
ازار بستن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ)(مص ل .) 1 - جامه یا شلوار پوشیدن . 2 - آراسته شدن .
-
واژههای همآوا
-
آذار
فرهنگ فارسی معین
[ معر. ] ( اِ.) ششمین ماه از ماه های سریانی ، ماه اول بهار.
-
ازار
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) (اِ.) 1 - زیرجامه ، شلوار. 2 - دستار، فوطه .
-
ازار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = ازاره . ایزاره . هزاره : پایاب ، قعر آب .
-
عذار
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خط ریش . 2 - در فارسی به معنی رخسار، چهره . 3 - لگام اسب .
-
جستوجو در متن
-
سگرو
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص مر.) مردم آزار، غریب آزار.
-
آزیر
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) آزار، رنج و آسیب .
-
پاژخ
فرهنگ فارسی معین
(ژَ) ( اِ.) مالش و آزار.
-
ایذاء
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (مص م .) آزار رسانیدن ، اذیت کردن .