کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزادگردهافشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
افشان
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (ری . اِفا.) در بعضی کلمات مرکب به معنی افشاینده آید: آتش فشان ، گل افشان ، زرافشان .
-
خون افشان
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (ص فا.) خونریز، بی رحم .
-
دست افشان
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) (ص فا.) در حال رقص و نشاط .
-
گل افشان
فرهنگ فارسی معین
(گُ. اَ) = گل افشاننده : 1 - (ص فا.) افشانندة گل ، گل ریز. 2 - (حامص .) گل افشاندن خاصه در ایام جشن (مانند نوروز). 3 - (اِمر.) نوعی آتشبازی . 4 - مخملک ، سرخک و آبله مرغان .