کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آروغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آروغ
فرهنگ فارسی معین
(رُ) ( اِ.) = آروق : گازی که در لوله های گوارشی ایجاد شود. اگر این گاز در معده باشد ممکن است با صدای مخصوصی از دهان خارج شود و اگر در روده باشد از مخرج خارج می گردد، باد گلو.
-
واژههای همآوا
-
اروق
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ تر - مغ . ] ( اِ.) = اروغ . اوروغ . اوروق : خانواده ، دودمان ، خویشان .
-
عروق
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] (اِ.) جِ عرق . 1 - رگ ها. 2 - ریشه ها.
-
جستوجو در متن
-
روغ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) آروغ .
-
وروغ
فرهنگ فارسی معین
(وُ) (اِ.) آروغ .
-
آجل
فرهنگ فارسی معین
(جُ یا جَ) ( اِ.) آروغ .
-
آرغ
فرهنگ فارسی معین
(رُ) ( اِ.) آروغ .
-
رجک
فرهنگ فارسی معین
(رَ جَ) (اِ.) آروغ .
-
رچک
فرهنگ فارسی معین
(رَ چَ) (اِ.) آروغ .
-
رغ
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِ.) آروغ .
-
ارغ
فرهنگ فارسی معین
( اَ رُ) (اِ.) نک آروغ .
-
اروق
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ تر - مغ . ] ( اِ.) = اروغ . اوروغ . اوروق : خانواده ، دودمان ، خویشان .
-
فوز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = فوزه : 1 - پوز، گرداگرد دهن . 2 - آروغ .