کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ارز
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ په . ] (اِ.) 1 - بها، قیمت ، ارزش . 2 - پول خارجی ، پول بیگانه . ؛ ~ تهاتری ارزی که در قراردادهای پایاپا مبنای محاسبه قرار می گیرد. ؛ ~ یوزانس ارزی که پس از دریافت کالا حواله می شود. ؛ ~ دولتی ارزی که دولت از طریق بانک های مجاز و ب...
-
واژههای همآوا
-
ارز
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ په . ] (اِ.) 1 - بها، قیمت ، ارزش . 2 - پول خارجی ، پول بیگانه . ؛ ~ تهاتری ارزی که در قراردادهای پایاپا مبنای محاسبه قرار می گیرد. ؛ ~ یوزانس ارزی که پس از دریافت کالا حواله می شود. ؛ ~ دولتی ارزی که دولت از طریق بانک های مجاز و ب...
-
ارض
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) زمین .
-
عرض
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جانب ، طرف ، کرانه . 2 - مال ملت ، بیت المال .
-
عرض
فرهنگ فارسی معین
(عِ رْ) [ ع . ] (اِ.) آبرو، ناموس .
-
عرض
فرهنگ فارسی معین
(عَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - متاع ، کالا. 2 - نا - خوشی ، بیماری . 3 - آن چه که دوام و بقا نداشته باشد. 4 - آن چه که قائم به دیگری است و از خود وجود مستقلی ندارد.
-
عرض
فرهنگ فارسی معین
(عَ رْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) آشکار کردن ، نشان دادن . 2 - (اِمص .) بیان مطلب یا درخواستی با فروتنی و ادب . 3 - پهنا. 4 - مدت ، زمان .
-
جستوجو در متن
-
هم گوشه
فرهنگ فارسی معین
(هَ. ش ) (ص .) هم ارز، هم قدر.
-
ارج
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) ارز، ارزش ، رتبه ، مقام .
-
ارزیاب
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (ص فا.) ارز یابنده ، کسی که ارزش هر چیزی را معین کند.
-
ارزش
فرهنگ فارسی معین
(اَ زِ) (حامص .) 1 - بها، ارز، قیمت . 2 - قدر، شایستگی .
-
تسعیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) نرخ گذاشتن برای چیزی ، بها تعیین کردن . 2 - (اِ.) تبدیل ارز.