کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آراستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آراستن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] (مص م .) 1 - زینت دادن ، زیور کردن . 2 - نظم دادن . 3 - آماده کردن . 4 - قصد کردن . 5 - مجهّز کردن (سپاه ). 6 - هماهنگ کردن (موسیقی ). 7 - غنی کردن ، بی نیاز کردن . 8 - گماشتن ، مأمور کردن . 9 - منقش کردن . 10 - آباد کردن ، معمور کردن...
-
جستوجو در متن
-
آراییدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) آراستن .
-
ساختکاری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) آمادگی ، آراستن .
-
سیابیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) آراستن .
-
سجاوندی
فرهنگ فارسی معین
(سَ وَ) (ص .) آراستن کتاب با طلا.
-
ویراستن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص م .) پیراستن ، آراستن .
-
تجمیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) زینت دادن ، آراستن .
-
تحفیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) زینت دادن ، آراستن .
-
آیین بندی
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (حامص .)آراستن شهر هنگام جشن و شادمانی یا برای ورود شخص بزرگی .
-
آیینه بندان
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ)(اِمر.)آراستن در و دیوار خانه با نهادن آیینه های بسیار بر آن . آیینه - بندی نیز گویند.
-
تجنید
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) لشکر آراستن ، لشکر گرد کردن .
-
تجهیز
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - آراستن ، آماده کردن . 2 - آماده کردن لشکر.
-
تسویل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) به گمراهی افکندن ، آراستن چیزی برای اغوا کردن .
-
تعبیه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . تعبیة ] (مص م .) آراستن ، آماده کردن .