کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آجُری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اجری
فرهنگ فارسی معین
(اِ ی ') (اِ.) [ ع . ] نک اجراء.
-
اجری کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) موظف کردن .
-
واژههای همآوا
-
اجری
فرهنگ فارسی معین
(اِ ی ') (اِ.) [ ع . ] نک اجراء.
-
جستوجو در متن
-
کله
فرهنگ فارسی معین
(کَ لَّ یا لُِ) (اِ.) 1 - سر، رأس (اعم از انسان یا حیوان ). 2 - هر چیز گرد. 3 - هوش ، عقل . 4 - جمجمه (جانوری ). 5 - ویژگی آجری که از عرض چیده شده باشد ؛ ~ی کسی بوی قرمه سبزی دادن کنایه از: توقعات و انتظارات فزون تر از حد خود در سر پروراندن ، داخل ...