کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتشکده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آتشکده
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ دِ) (اِمر.) جایی که زردشتیان آتش مقدس را در آن نگه داری کنند، نیایشگاه زرتشتیان ، آذرکده ، آتشگاه .
-
جستوجو در متن
-
آذرکده
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دِ) (اِمر.) آتشکده .
-
آتشگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - آتشکده . 2 - آتشدان .
-
آتشبان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) 1 - نگهبان آتشکده . 2 - مالک دوزخ .
-
آذربرزین
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) ( اِ.) نام یکی از سه آتشکدة بزرگ دورة ساسانی که در ریوند خراسان قرار داشت .
-
نوبهار
فرهنگ فارسی معین
(نُ بَ) (اِمر.) 1 - آغاز فصل بهار. 2 - نام آتشکده ای در بلخ .
-
مغکده
فرهنگ فارسی معین
(مُ کَ دِ) (اِ.) 1 - محل اجتماع مغان . 2 - آتشکده .
-
آتش
فرهنگ فارسی معین
پارسی ( ~ِ ) (اِمر.) 1 - تبخال ، تاول های روی لب . 2 - آتشی که پارسیان در آتشکده می افروختند.
-
آتشدان
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(اِمر.) 1 - منقل ، اجاق . 2 - تنور. 3 - ظرفی مخصوص در آتشکده که در آن آتش مقدس افروزند.
-
آذرجشن
فرهنگ فارسی معین
( ~. جَ) (اِمر.) جشنی در روز آذر (نهم ) از ماه آذر، در این روز به زیارت آتشکده می رفتند.
-
آذرگشنسپ
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ نَ) (اِمر.) یکی از سه آتشکدة بزرگ عهد ساسانی که در شیز آذربایجان قرار داشت .
-
هیربد
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِ.) 1 - پیشوای دین زرتشتی . 2 - خدمتکار آتشکده . 3 - قاضی و مفتی زرتشتی .