کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
well-worn پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
worn fishing
تنۀ ساییده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فضای خالی در تنۀ ریل که براثر ساییده شدن ریل به وصلۀ ریل ایجاد میشود
-
worn tyre
تایر فرسوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] هر تایری که آن را به دلیل رفتگی زیاد و خطرات احتمالی ناشی از آن از روی خودرو باز کرده باشند
-
well-tempered
معتدل کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] کوکشده براساس نظامی مناسب برای 24 مایۀ موسیقی غربی
-
dust well
گَردچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] چالۀ حاصل از گرم شدن ذرات ریز تیرۀ روی یخ، براثر تابش خورشید و فرورفتن آنها در یخ
-
well-being
آسایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] داشتن زندگی خوب و احساس رضایت خاطر
-
potential well
چاه پتانسیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ناحیهای در میدان نیروهای پایستار که انرژی پتانسیل هر ذره در آن کمتر از ناحیۀ پیرامون است
-
magnetic well
چاه مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آرایشی از میدان مغناطیسی که برای محصورسازی پلاسما در آزمایش گداخت به کار میرود
-
well log
چاهنگاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نگاشت حاصل از اندازهگیری یک یا چند کمیت فیزیکی در داخل چاه بهصورت تابعی از عمق متـ . سیمخطنگاره wire line log
-
well logging
چاهنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ثبت و تحلیل مشخصات سازندی (formation) که چاه در آن حفر شده است
-
well injection
تزریق در چاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] وارد کردن سیالات درون چاه
-
hollow-worn wheel
چرخ گود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چرخی که در قسمت غلتشگاه دارای فرورفتگی ناشی از سایش قائم است
-
well-ordered set
مجموعۀ خوشترتیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعهای خطیْمرتب که هر زیرمجموعۀ ناتهی آن دارای کوچکترین عضو است
-
well-made play 1
نمایش خوشساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] شکلی از نمایش با ساختار محکم که در قرن نوزدهم به وجود آمد و بیش از آنکه بر شخصیتپردازی مبتنی باشد، بر پایۀ پِیرنگی پیچیده استوار است
-
well-made play 2
نمایشنامۀ خوشساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نمایشنامهای با ساختار محکم که در قرن نوزدهم به وجود آمد و بیش از آنکه بر شخصیتپردازی مبتنی باشد، بر پایۀ پِیرنگی پیچیده استوار است
-
well-posed problem
مسئلۀ خوشطرح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مسئلهای با جوابی یکتا که بهطور پیوسته به دادههای اولیه وابسته است