کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
water-washed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
wash-in
درونپیچ 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پیچشی که در آن زاویۀ نصب بال از ریشه به سمت نوک افزایش مییابد
-
dry wash
کال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیا، زمینشناسی] بستر پُرشیب رودهای فصلی در مناطق خشک
-
wash-out
برونپیچ 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پیچشی که در آن زاویۀ نصب بال از ریشه به سمت نوک کاهش مییابد
-
car wash
خودروشویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محل شستوشوی خودروها با دستگاههای خودکار
-
propeller wash
ردّ پروانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] آشفتگیای که براثر حرکت پروانه در پشت شناور در آب ایجاد میشود
-
water demand, water requirement
نیاز آبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مقدار آب مورد نیاز برای مصارف مختلف
-
water resources/ water resource
منابع آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مجموعۀ آبهای مناسب برای مصرف انسان
-
metabolic water, water of combustion
آب سوختوسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] آب حاصل از سوختوساز کربوهیدراتها و پروتئینها و چربیها
-
water mould/ water mold
آبکپک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قارچهای اُاُمیست (Oomycetes) که برای رشدونمو وابسته به آب هستند و اغلب در سطح آب تودهای جُلینه تولید میکنند
-
ground water, underground water
آب زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آب موجود در مواد سست زیر سطح سفرۀ آب
-
magmatic water, giuvenile water, plutonic water
آب ماگمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آب جداشده از سنگهای مذاب ماگمایی
-
ground water level, water table
سطح آب زیرزمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سطحی در زیر زمین که سنگها و خاکهای پایینتر از آن از آب پر شدهاند
-
water body/ waterbody, body of water
پیکرۀ آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر نوع انباشت عمدۀ آب بر روی سطح زمین
-
wash, cut 5
ماسهشویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شسته شدن ماسه از سطح قالب یا ماهیچه در راهبارهها (ingate) براثر عبور جریان مذاب که باعث به وجود آمدن برآمدگیهای حجیم و نامنظمی بر روی سطح قطعۀ ریختگی میشود
-
crude oil washing
نفتشویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تمیز کردن دیوارههای مخازن کشتیهای نفت خامبَر با گرم کردن نفت خام و پاشیدن آن به دیوارههای مخازن