کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wake-up call پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
wake up
خدمات بیدارباش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که به مشترک امکان میدهد تلفن خود را چنان تنظیم کند که بهطور خودکار در زمان تعیینشده دریافتکنندۀ تماسی باشد که صرفاً برای بیدار کردن او برقرار میشود متـ . بیدارباش
-
wake
پَسایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقهای متلاطم درست پشت سر جسمی جامد و متحرک نسبت به شاره
-
wake depression
وافشار پسایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. یک یا چند ناحیۀ کمفشار در سطح زمین یا میانکمفشار در پشت خط تندوزه 2. در دینامیک شارهها، ناحیۀ کمفشار در جریانسوی جسمی که در درون شارش قرار دارد متـ . کمفشار پسایه wake low
-
wake turbulence
تلاطم پسایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] آشفتگیای که پس از عبور هواگَرد در هوا باقی میماند
-
up-converter, up-translator
فراگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارهای که بسامدی را به بسامد بالاتر تبدیل میکند
-
uplighting/ up lighting / up-lighting
نورپردازی بالاتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] تنظیم چراغها بهنحویکه نورشان به بالاتر از خط افق بتابد متـ . بالاتابی
-
up arrow key, up arrow
کلید بالابَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که فشار دادن آن باعث حرکت مکاننما، معمولاً به اندازۀ یک سطر، به سمت بالا میشود متـ . بالابَر 2
-
follow-up mode, follow-up
حالت پیرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی از سامانۀ سکان که در آن سامانه دستورهای دورافزار سکان را اجرا میکند و اگر سکان به وسط یا هر وضعیت دیگری برگردد، تیغۀ سکان فوراً از فرمان دادهشده پیروی میکند و به وضعیت جدید میرسد اختـ . پیرو FU
-
green up
نورویش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رویش مجدد گیاه پس از سرمای زمستان یا پس از بروز تنشهای زنده و غیرزنده
-
match up
یارگیری برابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تعیین بازیکنی با ویژگیهای مشابه و همسنگ بازیکن تیم حریف برای مقابلۀ پایاپای با یکدیگر
-
freeze-up
یخپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تشکیل فصلی پوشش یخ پیوسته بر روی منابع آبی کرۀ زمین
-
up quark
کوارک بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ذرهای بنیادی با بار الکتریکی eو2/3+ و مؤلفه ایزوسپین 1/2 و اسپین 1/2 و عدد باریونی 1/3
-
up-bow
کمانهکشی چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] در نواختن سازهای زهیِ کمانهای، حرکت کمانه از نوک به سمت پاشنه
-
pull up
فراخیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] اوجگیری کوتاه و ناگهانی از حالت پرواز تراز که در هنگام انجام آن سرعت هواگَرد با افزایش ارتفاع کاهش مییابد
-
pegging up
میخکوبی مسیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قرار دادن میخهای چوبی به تناسب شیب مسیر با استفاده از ترازیاب و چوبۀ ترازیابی