کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
utilizes پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
utility aircraft
هواگَرد چندمنظوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی با توانایی جولان محدود و ظرفیت حمل بارِ مفید کم، برای انجام مأموریتهای متنوع
-
utilization rate
میزان بهرهمندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] میزان افراد برخوردار از هر برنامۀ سلامت در مقایسه با کل افراد مشمول آن برنامه در یک دورۀ زمانی خاص
-
utility worker
افزارکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که به امور خدمات فنی ساده، مانند تعویض و تعمیر وسایل اتاقها و فضاهای عمومی مهمانخانه/ هتل، میپردازد
-
utility cadastre
حدنگاری خدماتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] بخشی از حدنگاری که موضوع آن خدمات شهری است
-
forest utilization
بهرهبرداری جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] کلیۀ اقدامات و عملیات مربوط به استفاده از درختان و سایر فراوردههای جنگل
-
utilized capacity
ظرفیت بهرهبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر تعداد مسافری که وسایل نقلیۀ عمومی یک خط از یک نقطۀ مشخص، در یک جهت، در هر ساعت جابهجا میکنند
-
net protein utilization, NPU
بهرهگیری خالص پروتئین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] اصلیترین شاخص عددیای که معرف میزان کاربری و جذب پروتئینهاست
-
health care utilization
بهرهمندی از مراقبتهای سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] استفاده از الگوهای خدمات مراقبت سلامت و میزان برخورداری از آنها برای رفع نیاز
-
utilisation factor/ utilization factor
ضریب بهرهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شاخصی که نشان میدهد چه مقدار از کل ظرفیت رسانۀ انتقال مخابراتی برای حمل اطلاعات بین گرهها به کار میرود
-
thermal utilization factor
ضریب بهرهوری گرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ضریبی که احتمال جذب نوترون گرمایی را در مادۀ شکافتپذیر نشان میدهد