کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
upper respiratory infection پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
upper mordent
گزش بالایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گزش با نت بالایی متـ . گزش معکوس
-
upper quartile
چارک بالایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] مقداری که یکچهارم دادهها بزرگتر از آن باشند متـ . چارک سوم third quartile
-
Upper Palaeolithic
پارینهسنگی زبرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بخش پایانی دوران پارینهسنگی که حدود چهل تا دههزار سال پیش آغاز میشود و مهمترین ویژگیهای آن استفاده از ابزارهای سنگی تیغهای و شکار جانوران بزرگ و تدفین اجساد و پیدایش هنر، مانند نقاشی کردن بر دیوارۀ غارهاست
-
upper deck
بالاعرشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بالاترین عرشۀ سراسری کشتی
-
upper case
بالایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نشانهای در قسمت بالای هر دکمه در صفحهکلید
-
upper crust
روپوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] بخشی از پوستۀ زمین بر روی ناپیوستگی کُنراد
-
upper mantle
روگوشته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] بخشی از گوشتۀ زمین در عمق کمتر از حدود 700 کیلومتر
-
upper class
طبقۀ بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] طبقهای متشکل از لایههایی که ازنظر اجتماعی و اقتصادی در بخشهای فوقانی قرار دارند
-
upper wind chart
نقشۀ باد بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نقشۀ بادهای ترازهای فوقانی جوّ که اغلب شامل سمت و سرعت باد یا هر دو است
-
least upper bound
کوچکترین کران بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← زبرینه
-
least-upper-bound axiom
اصل کوچکترین کران بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← اصل موضوع کمال
-
upper semicontinuous function
تابع نیمپیوستۀ بالایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
upper tolerable intake level
حد بالای دریافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] بیشترین مقدار دریافت روزانۀ مواد مغذی تاآنجاکه خطری برای سلامت عموم افراد جامعه نداشته باشد اختـ . حد UL
-
rudder head, upper stock
سر محور سکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بخش بالایی یا دنبالۀ محور سکان در بالای تیغه که دستهسکان به آن وصل میشود
-
upper complete denture
دندانوارۀ کامل بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بَرسازهای که بهصورت کامل جانشین دندانهای فک بالا میشود