کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
trapping پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
trapping
حرکت تلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حرکتی که در آن دامنۀ انتشار عمودی دودستون بین دو لایۀ وارونگی محدود میشود
-
واژههای مشابه
-
air trap
هوابند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری در برخی فشارسنجهای جیوهای برای جلوگیری از ورود هوا یا دیگر ناخالصیهای گازی به فضای تهی بالای ستون جیوه
-
fire trap
آتشدام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] انباشتهای از مواد آتشزا که برای آتشنشانها بسیار خطرناک است
-
sedimentary trap
تلۀ رسوبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] پهنهای که در آن مواد رسوبی بیش از آنکه انتقال یابند، انباشته میشوند
-
tourist trap
تلۀ گردشگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مکانی که گردشگرها را جذب و سپس آنها را ناچار به پرداخت پول زیاد بابت خدمات ناکافی و نامناسب ارائهشده میکند
-
laser trap
تلۀ لیزری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] دستگاهی که در آن باریکۀ لیزر کانونی میشود و اتمها و مولکولها یا ذرات کوچکتر از 10 میکرومتر را محبوس میکند
-
magnetic trap
تلۀ مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] 1- آرایشی از میدان مغناطیس یرای نگهداری پلاسما یا ذرات خنثایی که دارای گشتاور مغناطیسیاند 2- وسیلهای ب ذ
-
ion trap
تلۀ یون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای برای انبارش ذرات باردار مانند یونها و الکترونها
-
atom trap
تلۀ اتم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای برای نگهداری اتم منفرد در فضای تهی و محدود
-
electron trap
تلۀ الکترون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ناخالصی موجود در نیمرسانا که الکترونهای متحرک را در خود جذب میکند یا نقصی که سبب این فرایند میشود
-
booby trap
تلۀ انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ماده یا افزارهای انفجاری یا غیرانفجاری که برای وارد آوردن تلفات آن را کار میگذارند و براثر اعمال کوچکترین فشار یا حرکت فعال میشود
-
dew trap
شبنمگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری برای به داماندازی قطرههای شبنم و کاربرد آنها
-
trap siding
خط تأمین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خط کوری که در امتداد یکی از خطوط فرعی ایستگاه قرار میگیرد تا امکان جایگیری قطار در کل آن خط فراهم شود
-
exon trapping
داماندازی بیانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] روشی برای شناسایی بیانههای یک قطعۀ ژنگانی