کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
transformability پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
transformation
گشتار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] قاعدهای نحوی که یک ساخت انتزاعی را به ساخت انتزاعی دیگر تغییر میدهد
-
transformational
گشتاری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مربوط به گشتار
-
transformer
مبدل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دستگاهی که معمولاً جریان متناوب را، بدون تغییر بسامد، به جریان متناوب دیگری با اختلاف پتانسیل و شدت جریان متفاوت تبدیل کند متـ . ترانسفورماتور
-
natural transformation, n-transformation
گشتار طبیعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تغییراتی که در نتیجۀ پدیدههای طبیعی در مواد باستانشناختی، پس از نهشته شدن، به وجود میآیند
-
cultural transformation, c-transformation
گشتار فرهنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تغییراتی که در نتیجۀ فعالیتهای انسان در مواد باستانشناختی پدید میآیند
-
acoustic transformer
مبدل آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای که نشانک/ سیگنال الکتروآکوستیکی ورودی را به نشانک/ سیگنالی با بسامد یا دامنۀ متفاوت تبدیل میکند
-
transformation hypothesis
نظریۀ دگرگونی انواع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دیدگاهی در تکامل مبتنی بر تغییر تدریجی موجودات زنده و تبدیل آنها به موجودات جدید متـ . دگرگونی انواع
-
transformer substation
پست مبدل ولتاژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی با یک یا چند مبدل ولتاژ برای اتصال دو یا چند شبکه با ولتاژهای مختلف به یکدیگر
-
canonical transformation
تبدیل بُندادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر تبدیل مختصات بر روی خمینۀ ساده که معادلات هامیلتون را بدون تغییر بر جای میگذارد
-
image transformation
تبدیل تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عملی که درطی آن تصویر درونداد به تصویر دیگری در برونداد بدل میشود
-
phase transformation
تبدیل حالت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تغییر ماده از حالتی به حالت دیگر متـ . تغییر فاز phase change گذار فاز phase transition
-
linear transformation
تبدیل خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← عملگر خطی
-
map transformation
تبدیل نقشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] روشی محاسباتی برای تبدیل دستگاه مختصات یک تصویر یا نقشه به یک دستگاه مختصات دیگر
-
affine transformation
تبدیل همگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابعی از یک فضای بُرداری به خودش که از ترکیب یک تبدیل خطی و یک انتقال به دست میآید متـ . نگاشت همگر affine mapping همگر affinity 2
-
congruence transformation
تبدیل همنهشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تبدیل هر ماتریس A به ماتریسی بهصورت SAST که در آن S ناتکین است و ST ترانهادۀ S است