کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
torpedo-boat destroyer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
torpedo
اژدر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سلاح انفجاری زیرآبی خودْحرکتی که بر روی اهداف سطحی یا زیرسطحی نشانهگیری میشود و گاهی توانایی جستوجوی اهداف را نیز دارد
-
flying boat, boat seaplane
قایق پرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی آبنشین که بهعنوان قایق مورد استفاده قرار میگیرد
-
torpedo launcher
اژدرافکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وسیلهای در کشتی یا هواگَرد یا زیردریایی که اژدر را به سمت هدف پرتاب میکند
-
life boat
قایق نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] قایق آمادهای که به امکانات نجات در شب و روز مجهز است و میتوان آن را بهسرعت به آب انداخت
-
row boat
کرجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، ورزش] قایق باریک و درازی که آن را با یک پارو یا چند پاروی موازی به حرکت درمیآورند
-
boat trip
آبگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفر آبی برای گذراندن اوقات فراغت
-
fire boat
آتشخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی قایق، دارای تجهیزات آتشنشانی
-
dragon boat
اژدهاقایق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] قایقی پارویی که از آن در مسابقات پاروزنی تیمی ویژهای استفاده میشود و تزییناتی به شکل سر و دُم اژدهای چینی دارد
-
pilot boat
راهنمابَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری برای بردن و آوردن راهنمایان از بندر به کشتی و برعکس
-
boat conformation
صورتبندی قایقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] شکل فضایی قایقمانندی که سیکلوهگزان یا ترکیبهای مشابه به خود میگیرند
-
ferry-boat coach, ferry-boat wagon, ferry-boat van
کشتیرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگن قابل حمل با کشتی
-
boat burial, ship burial, boat grave
تدفین زورقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفینی که در آن جسد را درون زورق قرار میدادند یا همراه با آن در گودالی دفن میکردند
-
purse seiner, seine boat, seiner, purse boat
تاسهکِش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی شناور ماهیگیری که تاسه به پاشنۀ آن متصل میشود
-
sailboat, sailing boat 2
قایق بادبانی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، ورزش] قایقی که براثر نیروی فشار باد بر بادبانها به حرکت درمیآید
-
sailing boat 1
قایق بادبانی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← شناور بادبانی