کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
through empirical observation پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
through bill of lading, through bill
بارنامۀ سراسری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بارنامهای که در آن جابهجایی کالا از شناوری به شناور دیگر یا از شناوری به دیگر انواع وسایل حمل کالا از قبیل ریلی یا جادهای قید شده است و مسئولیت بار در هر مرحله بر عهدۀ یک کارگزار است
-
run-through
تمرین یکسره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] تمرین بیوقفۀ یک صحنه از فیلم یا یک پرده یا کل نمایش
-
through put
حجم گذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تعداد وسایل نقلیه یا افرادی که با وسایل نقلیه در مدتزمان مشخص از یک یا چند نقطه میگذرند
-
through ticket
بلیت تماممسیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بلیت یکسره برای تمام مسیر که با آن مسافر بتواند بدون تعویض قطار مسافرت کند
-
through brake
ترمز سراسری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سامانۀ ترمزی که با آن ترمزگیری کل قطار ازطریق لوکوموتیو انجام میشود
-
follow through
پیرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] حفظ موقعیت دست خم لحظهای پس از رهش، برای بالا بردن میزان دقت
-
dry-through
خشکِ عمقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی پوششِ درحالخشکشدنی که براثر فشار انگشت شست و چرخاندن نوددرجهای آن، هیچ تغییر شکلی در آن مشاهده نشود
-
through-pipe vehicle
واگن شیربسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی بدون تجهیزات ترمز که فقط شامل لولۀ ترمز اصلی و گاه انبار اصلی هوا برای ترمز واگنهای بعدی است
-
through-composed 2
یکبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ترانهای که در آن هریک از تقسیمات شعر لحن جداگانهای دارند
-
MIDI through, MIDI thru
گذر میدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] یکی از سه درگاه میدی که نسخهای از پیامها و دادههای رسیده به درگاه ورودی افزاره از آن به خارج منتقل میشود
-
through-composed opera
اپرای سرتاسر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] اپرایی که اپرانامۀ آن به موسیقی در میآید، در مقابل انواع دیگر که در آنها از گفتوگوی معمولی نیز استفاده میشود
-
through span bridge
پل میانگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پلی که در آن خط آهن بین دو شاهتیر یا خرپای دارای مهاربند قرار دارد
-
half-through span bridge
پل نیممیانگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پلی که در آن خط آهن بین دو شاهتیر یا خرپای بدون مهاربند قرار دارد
-
through-composed 1
چندساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی ساختار آوازی که در آن برای هر بند لحنی مناسب با محتوای آن بند به کار میرود
-
dry through time
زمان خشکی عمقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مدتزمان لازم برای خشک شدن پوشش بهصورتیکه براثر فشار انگشت شست و چرخاندن نوددرجهای آن، هیچ تغییر شکلی در پوشش مشاهده نشود