کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
straight-grained پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
grain
دانه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] میوۀ غلات و سویا و کتان
-
grain-support 3/ grain-supported
دانهچیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی سنگ رسوبی کربناتی که فاقد خمیرۀ گِلی است یا خمیرۀ گِلی آن اندک است
-
grain boundary
مرزِ دانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فصل مشترک جدایش دو دانه که محورهای بلوری با جهتهای متفاوت دارند
-
grain dropping
افتادگی دانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] از جا درآمدن یا جدا شدن دانهها از سطح فلز براثر خوردگی مرزدانهای
-
grain structure
ساختار دانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] ساختار ماکروسکوپی فلزات و آلیاژها ازنظر شکل و اندازۀ دانه
-
coarse grains
زبردانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] دانهای که نه برای مصرف انسان، بلکه برای تغذیۀ دام مناسب است
-
snow grains
برفریزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی بارش، متشکل از ذرات یخ کدر و سفیدرنگ بسیار ریز به قطر یک میلیمتر
-
grain drier
دانهخشککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] دستگاهی برای کاهش رطوبت دانه
-
grain refiner
دانهریزکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] موادی که برای ریزدانه کردن فلزات و آلیاژها قبل از ریختهگری به مذاب اضافه شود
-
pollen grain
دانۀ گَرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← گَرده
-
straight chiropractic
مهرهورزی بنیادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مهرهورزی با پایبندی دقیق به اصول بنیادی آن
-
straight engine
موتور خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که سیلندرهای آن در یک ردیف در کنار هم قرار دارند
-
straight kerb
جدول راسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] جدولی به طول 50 تا 90 سانتیمتر که از آن در مسیرهای راست و بدون قوس استفاده میشود
-
straight dough
خمیرگیری تکمرحلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایندی که در آن مواد اولیۀ خمیر یکجا و در یک مرحله با هم مخلوط و سپس تخمیر میشوند متـ . خمیرگیری مستقیم
-
straight ticket
رأی همگن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأی به همۀ نامزدهای فقط یک حزب در یک یا چند انتخابات همزمان