کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
straight man پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
straight chiropractic
مهرهورزی بنیادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مهرهورزی با پایبندی دقیق به اصول بنیادی آن
-
straight engine
موتور خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که سیلندرهای آن در یک ردیف در کنار هم قرار دارند
-
straight kerb
جدول راسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] جدولی به طول 50 تا 90 سانتیمتر که از آن در مسیرهای راست و بدون قوس استفاده میشود
-
straight dough
خمیرگیری تکمرحلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایندی که در آن مواد اولیۀ خمیر یکجا و در یک مرحله با هم مخلوط و سپس تخمیر میشوند متـ . خمیرگیری مستقیم
-
straight ticket
رأی همگن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأی به همۀ نامزدهای فقط یک حزب در یک یا چند انتخابات همزمان
-
straight bow
راستکمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی که پیش از زه کردن کاملاً راست است
-
straight-ticket voting, straight-party voting
رأیدهی همگن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأی دادن به همه نامزدهای فقط یک حزب در یک یا چند انتخابات همزمان
-
straight head of rice, rice straight head
راستخوشگی برنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] اختلالی در برنج که نشانۀ عمدۀ آن راست ایستادن خوشه و برگ و عقیم ماندن گلها و سبز ماندن بوتههاست
-
straight line distance
فاصلۀ مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] از نظر ریاضی، کوتاهترین فاصله میان دو نقطه
-
straight-line geometry
چیدمان راستخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] هر نوع هندسۀ برداشت سهبعدی که در آن چشمهها و گیرندهها بر روی خطهای مستقیم باشند
-
rectum, straight intestine
راستروده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بخش انتهایی فراخروده
-
straight flashlight baton
باتوم چراغدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی چراغقوۀ سنگین و ضدضربه که از آن میتوان بهعنوان سلاح ضربهای استفاده کرد
-
straight-line wind
باد راستخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جریان هوایی که حرکت آن نسبت به زمین هیچگونه انحنای قابلتوجهی ندارد
-
flat arch2, jack arch2, straight arch2
کفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] نوعی چَفتۀ خفته که خیز آن بسیار کم باشد
-
in-line engine, in-line cylinder engine, straight engine
موتور خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که سیلندرهای آن در یک ردیف در کنار هم قرار دارند