کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
stalled پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
hammerhead stall, stall turn
واماندگی سرچکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی واماندگی که براثر اوجگیری هواپیما با زاویۀ بسیار تند و حداقل توان موتور ایجاد میشود و همراه با حداکثر جابهجایی سکان عمودی و چرخشی سریع حول محور انحراف سمت (yaw axis) است و پس از آن هواپیما به وضعیت شیرجه درمیآید و فروخیز می...
-
stall speed, stalling speed, Vs
سرعت واماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سرعتی که در آن زاویۀ حمله بهصورتی است که نیروی بَرار سطح بال از بین میرود
-
stall strip
نوار واماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] برجستگی عرضی که بر روی بدنۀ هواپیما و معمولاً در جهت بال و همراستا با لبۀ حمله نصب میشود تا واماندگی را آشکار کند
-
stall 2
واماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وضعیتی که به دلیل تغییر عمده در جریان سیال اطراف ماهیوار رخ میدهد و باعث جدایی کامل لایۀ مرزی از سطح فوقانی و کاهش عمدۀ نیروی بَرار میشود
-
stall fence
تیغه ضدواماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تیغهای که هدف اصلی آن بهبود عملکرد هواپیما در هنگام واماندگی است
-
stall line
خط واماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مرز بین وضعیت مورد قبول توربین گازی و ناحیۀ واماندگی به ازای ارتفاع معلوم
-
stall 1
دامجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] قسمت تفکیکشده در جایگاه دام که در آن گاوها یا اسبها میایستند یا دراز میکشند
-
stall warning system
سامانۀ اخطار واماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سامانهای که احتمال بروز واماندگی را به خلبان هشدار میدهد
-
stall protection system
سامانۀ پیشگیری از واماندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سامانهای در هواپیما، حساس به زاویۀ حمله، که در زاویهای معین اجرای اقداماتی مثبت را برای پیشگیری از واماندگی اعلام میکند
-
milking parlor, milking stall, milking space, milking room, milking stanchion
شیردوشگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] ساختمانی که دستگاههای مخصوص شیردوشی در آن قرار دارد