کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
spotted پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
spot
لکه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ناحیۀ تغییررنگیافته یا بافتمرده با حاشیۀ منظم و مشخص
-
spot
نقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] یک واحد نمونۀ اختیاری که با مختصات جغرافیایی معینی مشخص میشو متـ . نقطۀ باستانی
-
Bitot's spot
لکۀ بیتو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] لکههای مثلثی خاکستری و کفمانند که براثر کمبود ویتامین A بر روی ملتحمۀ چشم به وجود میآیند
-
loading spot
محل بارگیری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] اسکله یا پهلوگاهی مشخص در اسکله که برای بارگیری در نظر گرفته میشود
-
penalty spot
نقطۀ پنالتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نقطهای که ضربۀ پنالتی از آنجا زده میشود
-
spot weld
نقطهجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] هریک از جوشهای فاصلهداری که عموماً بهصورت دایره دیده میشود
-
blind spot
نقطۀ کور 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← صفحۀ بینایی
-
spotting scope
منظربین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] تلسکوپی قابلحمل که تصویر مستقیم ایجاد میکند و بزرگنمایی زاویهای یا درشتنمایی آن نوعاً کمتر از 100 است
-
spot jammer
اختلالگر نقطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وسیلهای برای ایجاد اختلال که تمام توان آن در یک عرض باند باریک متمرکز میشود؛ این اختلالگر میتواند اطلاعات مربوط به زاویه و مسافت را در رادارها از بین ببرد و مکالمات و سایر نشانکهای مدولهشده را در گیرندههای ارتباطی نامفهوم سازد
-
spot jamming
اختلال نقطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ایجاد اختلال در مسیر یا بسامدی خاص
-
flat spotting
تختشدگی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] عیبی موقت که براثر توقف طولانیمدت خودرو در برخی تایرها رخ میدهد و به تغییر شکل رسنهای (cords) تایر و درنتیجه پخ شدن قسمت زیرین آن منجر میشود
-
spot welding
جوشکاری نقطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، قطعات و اجزای خودرو، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی جوشکاری مقاومتی که در آن قطعات را میان دو الکترودی که جریان گرما را در نقاط اتصال تأمین میکنند میبندند
-
spot tie
ریلبند لایبتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلبندی که در عملیات روسازی خط بهطور کامل در داخل بتن قرار میگیرد متـ . تراورس لایبتن
-
spot tamper
زیرکوب لکهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] زیرکوبی با قابلیت تصحیح موضعی خط آهن، اما فاقد قابلیت تصحیح تراز هندسی آن
-
spot wind
باد نقطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] در ناوبری هوایی، سمت و سرعت باد دیدبانیشده یا پیشبینیشده در ارتفاعی معین بر روی یک مکان ثابت