کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
soft-haired پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
softness
نرمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیت مواد غذاییای که بافت آن سست و شل است
-
soft technology, soft-tech
فنّاوری نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] فنّاوریای که در تولید محصول و کالای غیرمادی در حوزههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و روانشناختی به کار گرفته میشود
-
hair hygrometer
نمسنج مویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نمسنجی برای اندازهگیری رطوبت نسبی براساس تغییرات طول تار مو
-
soft soldering
لحیمکاری نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] ← لحیمکاری 1
-
fail-soft
نرمخراب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی، حملونقل هوایی] ویژگی سامانهای که علیرغم بروز خرابی، وقفهای در عملکرد آن روی نمیدهد و فقط کارایی آن کاهش مییابد
-
soft landing
نرمنشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نشست آرام و بااحتیاط وسیلۀ پرنده
-
soft light
نرمنور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نور پراکندهای که تصویر را تلطیف میکند
-
absolute softness
نرمی مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] وارون سختی مطلق، به این معنا که پتانسیل شیمیایی الکترونی یک سامانۀ شیمیایی گرایش به ایجاد تغییر در تعداد الکترونها دارد
-
soft focus
وضوح نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] جلوهای آگاهانه در فیلمبرداری که در آن برای ایجاد لطافت و نرمی، تصویر را اندکی ناواضح میسازند
-
soft rime
یخ مات نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پوشش کدر و سفید یخ مات نازک، که معمولاً در مه اَبَرسرد، عمدتاً بر روی سطوح قائم بهویژه بر روی نوک و لبههای اجسام مینشیند
-
soft money
کمک مالی غیرمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کمک مالی نامحدود به احزاب از منابع مختلف برای تخصیص به تبلیغات انتخاباتی نامزدهای مورد نظر
-
soft drug
مواد سبک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] مواد اعتیادآوری که میزان آسیبزایی آنها کم است
-
soft balancing
توازنبخشی نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] توازنبخشی با بهرهگیری از مجموعهای از روشهای غیرنظامی ازجمله توسل به نهادهای بینالمللی و اهرمهای اقتصادی و اقدامهای دیپلماتی
-
soft rot
پوسیدگی نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پوسیدگی قارچی یا باکتریایی در اندامهای گیاه که براثر آن بافتهای گیاه، نرم و آبکی میشود
-
soft diet
رژیم نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی شامل غذاهایی با بافت عادی و عاری از میوهها و سبزیجات تازه