کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
soft-boiled پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
boiling
آبپز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پختن مواد غذایی در آبجوش یا سایر مایعات حاوی آب
-
softness
نرمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیت مواد غذاییای که بافت آن سست و شل است
-
soft technology, soft-tech
فنّاوری نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] فنّاوریای که در تولید محصول و کالای غیرمادی در حوزههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و روانشناختی به کار گرفته میشود
-
nucleate boiling
جوشش جوانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تشکیل حبابهای اولیۀ جوش در مجاورت سطح انتقال حرارت که در آن دمای سطح از دمای مایع بالاتر است
-
boiling point
دمای جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دمایی که در آن جسم خالص در فشار ثابت از حالت مایع به گاز تبدیل میشود
-
atmospheric boil
سوسوی جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] آنچه از عبور نور از تودههواهای درحالحرکتی که دارای نمایههای شکست مختلف هستند، مشاهده میشود
-
boiled oil
روغن پخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] روغن بزرک گرمادادهشدهای که خشککن به آن میافزایند
-
soft soldering
لحیمکاری نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] ← لحیمکاری 1
-
fail-soft
نرمخراب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی، حملونقل هوایی] ویژگی سامانهای که علیرغم بروز خرابی، وقفهای در عملکرد آن روی نمیدهد و فقط کارایی آن کاهش مییابد
-
soft landing
نرمنشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نشست آرام و بااحتیاط وسیلۀ پرنده
-
soft light
نرمنور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نور پراکندهای که تصویر را تلطیف میکند
-
absolute softness
نرمی مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] وارون سختی مطلق، به این معنا که پتانسیل شیمیایی الکترونی یک سامانۀ شیمیایی گرایش به ایجاد تغییر در تعداد الکترونها دارد
-
soft focus
وضوح نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] جلوهای آگاهانه در فیلمبرداری که در آن برای ایجاد لطافت و نرمی، تصویر را اندکی ناواضح میسازند
-
soft rime
یخ مات نرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پوشش کدر و سفید یخ مات نازک، که معمولاً در مه اَبَرسرد، عمدتاً بر روی سطوح قائم بهویژه بر روی نوک و لبههای اجسام مینشیند
-
soft money
کمک مالی غیرمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کمک مالی نامحدود به احزاب از منابع مختلف برای تخصیص به تبلیغات انتخاباتی نامزدهای مورد نظر