کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
smoke-free پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
smoked
دودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادهای غذایی که آن را دود دادهاند
-
smoking
دودی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] عملآوری مواد غذایی، بهویژه گوشت یا ماهی، با قرار دادن آنها در معرض دود متـ . دود دادن
-
smoke-free restaurant
غذاخوری سیگارممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هر غذاخوری که سیگار کشیدن در آن ممنوع باشد متـ . رستوران سیگارممنوع
-
secondhand smoke, environmental tobacco smoke
دود دست دوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] دود ناشی از مصرف سیگار در محیط که برای فرد غیرسیگاری آثار سوء دارد
-
smoke tunnel
تونل دود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تونل بادی که دارای تجهیزات تخلیه و به جریان انداختن دود یا گازِ قابلمشاهده است
-
smoke effects
جلوههای دودگون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] جلوههای ویژۀ نشاندهندۀ دود که به شیوههای مخلتف، همزمان با فیلمبرداری یا بعد از آن، ایجاد شود
-
snow smoke
برفدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← پرچمبرف
-
smoking cessation
ترک سیگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] قطع مصرف سیگار
-
sea smoke
دریادود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← بخارمه
-
insecticidal smoke
دود حشرهکُش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گاز حاصل از تصعید حشرهکش جامد
-
liquid smoke
دود مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آب یا روغن حاوی عصارۀ دود حاصل از سوختن چوب، معمولاً چوب بلوط یا افرا، که عطر و طعم دودی در مواد غذایی ایجاد میکند
-
cold smoking
دودی کردن سرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند دودی کردن مواد غذایی در دمای کمتر از 30 درجۀ سلسیوس که در طی آن مادۀ غذایی طعم دود میگیرد و خشک میشود، ولی عمل پختن انجام نمیشود متـ . دود دادن سرد
-
hot smoking
دودی کردن گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] قرار دادن مادۀ غذایی در تماس مستقیم یا در نزدیکی شعلۀ تولیدکنندۀ دود متـ . دود دادن گرم
-
smoke flavouring
عطروطعم دودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] عطروطعم حاصل از تماس مایعی با پایۀ آب یا روغن با دود حاصل از سوختن چوبهایی مانند بلوط و افرا که برای ایجاد عطر و طعم دود در مواد غذایی به کار میرود
-
smoked food
غذای دودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادۀ غذایی، بهویژه گوشت یا ماهی، که در معرض دود قرار گرفته است