کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
slender-bodied پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bodying
تنوارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] افزایش گرانرَوی ظاهری یک پوشرنگ یا ورنی (رزین یا لاک) در هنگام ساخت یا در طول مدت نگهداری
-
slender column
ستون لاغر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ستونی که نسبت ارتفاع به ابعاد مقطع آن زیاد باشد
-
body assembly, body framing 2
همگذاری بدنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] متصل کردن اجزای مختلف بدنه به یکدیگر
-
body in white, BIW, body shell
بدنۀ لخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] بدنۀ جوشکاریشدۀ رنگنشده که فقط آستر به آن زدهاند
-
water body/ waterbody, body of water
پیکرۀ آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر نوع انباشت عمدۀ آب بر روی سطح زمین
-
body flange
لبۀ اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محل اتصال دو صفحه از بدنۀ خودرو که باعث ایجاد برآمدگی کوچکی در سطح بدنه میشود
-
headlight body
محفظۀ چراغ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محفظۀ فلزی متصل به گِلگیر جلو برای نصب و نگهداری اجزای مربوط به چراغ جلو مانند سیم و لامپ
-
body plan
نقشۀ بدنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نقشهای که تمامی خطوط بدنۀ کشتی و ارتفاع و خط آب و مانند آنها را نشان میدهد
-
body stripe
نوار بدنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] نوار تزیینی که بر روی بدنۀ برخی خودروها نصب میشود
-
accreditation body
نهاد تأیید اعتبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] سازمان مستقلی که مسئول ارزیابی سایر سازمانها براساس استاندارد مشخص و تأیید رسمی سازمانهای حائز شرایط است
-
body roll
غلت بدنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] کج شدن یا غلتیدن خودرو حول محور طولی در هنگام عبور از پیچها
-
main body
هستۀ کاروان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بخش عمده یا ناوهای اصلی یک آرایش دریایی
-
body-coloured
همرنگ بدنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعاتی که رنگ آنها با رنگ بدنه یکسان است
-
conservation body
یگان حفاظت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] واحد یا سازمانی که حفاظت فضای سبز شهری و خارج شهری و مدیریت دقیق منابع طبیعی را ارتقا میبخشد
-
body hook
قلاب بدنه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بخشی از لبۀ بدنه که در درز مضاعف درگیر میشود