کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
skin graft پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
skinning
پوستکَنی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] جدا کردن پوست از لاشه
-
skin traction
کشش پوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی کشش که در آن ابزار کشش بر روی پوست اندام موردنظر قرار میگیرد
-
skin effect
اثر پوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ایجاد جریان متناوب در نزدیکی سطح جسم رسانا
-
skin friction
اصطکاک پوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← پَسار اصطکاک سطحی
-
wing skin
پوستۀ بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پوستۀ پهنی که سطح زبرین یا زیرین جعبهبال را تشکیل میدهد و کاهشدهندۀ تنش است
-
skin drag
پَسار پوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← پَسار اصطکاک سطحی
-
skin packaging
بستهبندی پوستپیازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی بستهبندی که در آن مواد را بر روی یک صفحه قرار میدهند و با یک لایۀ پلاستیکی شفاف میپوشانند
-
skin pack
بستۀ پوستپیازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی بسته حاصل فرایند بستهبندی پوستپیازی
-
skin flap
بالۀ پوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] بالهای تماملایه شامل همۀ لایههای پوستی همراه با مقدار کمی بافت زیرجلدی
-
skin regeneration
بازسازی پوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] فرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی پوست یا بافتهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی
-
elephant skin
پیرپوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] زبری و چروکیدگی نامنظم و نسبتاً عمیق و بههمپیوسته در سطوح فوقانی قطعۀ ریختگی که علت آن ترکیبات حاصل از تلقیح منیزیم بهصورت لایههایی نازک در فلز مذاب است
-
door skin
رویۀ در
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ورق فلزی بزرگی که سطح خارجی درِ خودرو را تشکیل میدهد
-
skin colouring
رنگبخشی سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] رنگبخشی به سطح یک قطعه متـ . رنگش سطحی
-
skin depth
عمق پوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فاصلهای در زیر سطح رسانا که براثر تابش الکترومغناطیسی جریانی با بسامد معین در آن پدید میآید
-
goldbeaters-skin hygrometer
نمسنج پوسترودهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نمسنجی که عنصر حساس آن از پوست روده است