کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
signalization پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
weak signal, faint signal
نشانک ضعیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] نشانههای اولیۀ تغییر پارادایمها (paradigm) یا روندهای آینده یا پیشرانها یا ناپیوستگیها
-
synchronizing signal, sync signal
نشانک همگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] در تلویزیون، هریک از نشانکها/سیگنالهایی که مدارهای پویش افقی و عمودی را در تجهیزات نمایش تصویر یا تجهیزات ایجاد تصویر همگاه میکند متـ . سیگنال همگاهی
-
signalling centre, signal box
مرکز علامتدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ساختمانی مجهز به سامانۀ واپایش و نظارت بر علامتدهی که علامتبانان نیز در آن استقرار مییابند
-
main signal, running signal
علامت اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامت نوری رنگیای که نمای حرکت یا توقف قطار است
-
signaller, signal man
علامتبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] شخصی که بر عملکرد سامانۀ علامتدهی نظارت دارد و حرکت ایمن قطارها را امکانپذیر میسازد
-
start signal, dispatching signal, starter signal
علامت شروع حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامت آغاز به حرکت که در انتهای سکوی ایستگاه نصب میشود
-
access signaling, End-to-End Signaling
نشانکدهی دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی نشانکدهی که دسترسی به سامانههای دوردست مانند مرکز تلفن محلی یا شمارهگیری برای ارتباط با سایر شبکههای مخابراتی را میسر میکند متـ . سیگنالدهی دسترسی
-
beacon signal, radio beacon signal
نشانک نشانفرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نشانک رادیویی که معمولاً ترکیبی از چند حرف از الفبای مورس است متـ . سیگنال نشانفرست
-
survey signal
نشانک برداشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] یک شیء یا عارضۀ طبیعی یا سازۀ مصنوع با موقعیت معلوم که بهوضوح و با سهولت قابل مشاهده باشد
-
masking signal
نشانک پوششی، سیگنال پوششی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← پوشانه 4
-
signalling 1
نشانکدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] استفاده از نشانکها/ سیگنالها برای برقراری و واپایش ارتباطات متـ . سیگنالدهی
-
marshalling signal
نشانک راهبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] علائمی که راهبر زمینی با حرکات دست و برای راهنمایی خلبان هواگَردِ درحالحرکت بر روی زمین نشان میدهد
-
signal display
نمارنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] خانۀ روشن چراغ راهنما
-
signal 1
نشانک 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] امواج الکتریکی یا الکترومغناطیسی که برای جابهجایی اطلاعات استفاده میشود متـ . سیگنال
-
busy signal
نشانک اشغال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] علامتی شنیداری یا دیداری که برای برخوان یا مبدأ شمارهگیری ارسال میشود و نشاندهندۀ در دسترس نبودن خط است متـ . سیگنال اشغال