کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
short-circuit پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
short circuit
اتصال کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وضعیتی که در آن بین دو نقطه از مدار که پتانسیلهای الکتریکی متفاوت دارند، معمولاً بهصورت ناخواسته، مقاومت نسبتاً کمی برقرار میشود و درنتیجه جریان گذرنده از مدار بهشدت افزایش مییابد
-
short-circuiting, short-cut
شارش میانبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] شرایطی در حوضها یا مخازن که در آن بخشی از سال سریعتر از بقیۀ آن حرکت میکند
-
short-circuit impedance
رهبندی اتصالکوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهبندی ورودی یک مدار هنگامی که پایانههای خروجی آن به یکدیگر متصل باشد
-
short-circuit admittance
رهدهی اتصالکوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهدهی ورودی یک مدار هنگامی که پایانههای خروجی آن به یکدیگر متصل هستند
-
anode circuit, plate circuit
مدار آند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اجزای بین آند و کاتُد در لامپهای الکترونی
-
electric circuit, circuit 2
مدار الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مسیر بستۀ متشکل از اجزای الکتریکی متصلبههم برای عبور جریان
-
short holidays/ short holiday, short vacations/ short vacation, short break
تعطیلات کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تعطیلاتی که در آن فرد یک تا سه شب یا دو تا چهار روز دور از خانه اقامت کند
-
circuit 1
مدار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← مدار عصبی
-
inductive circuit
مدار القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که شامل هر دو خاصیت واکُنایی القایی و مقاومت است
-
open circuit
مدار باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری الکتریکی که در یک یا چند نقطه قطع شده باشد و درنتیجه جریانی از آن نگذرد
-
acceptor circuit
مدار پذیرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] مداری که برای پذیرش یک بسامد معین تنظیم شده است
-
printed circuit
مدار چاپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] مداری که سیمهای ارتباطدهندۀ اجزای آن بر صفحهای نقش بسته باشد
-
microwave circuit
مدار ریزموج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری شامل موجبَرها و تضعیفکنندهها و انواع پیوندگاهها که در ناحیۀ بسامدهای ریزموج عمل میکند
-
neural circuit
مدار عصبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مسیری که در آن یک جریان الکتریکی در عصب انتقال مییابد متـ . مدار 1 circuit
-
balanced circuit
مدار متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که هر دو رسانای آن نسبت به زمین همیشه دارای پتانسیلهای برابر اما مخالف هماند