کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
served پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
serving area
محل پذیرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مکانی که در آنجا از مهمانها پذیرایی میشود
-
serving 4
محل تحویل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] محلی برای بازبینی که از آنجا اقلام آمادهشدۀ صورتغذا در بخش تولید به بخش مهمانها منتقل میشود
-
serving 2
زهبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] پوششی که برای جلوگیری از سایش و رفتگی زه در سوفارگاه به دور آن میپیچند
-
serving hatch
دریچۀ آشپزخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دریچهای در دیوارِ بین تالار و آشپزخانه برای انتقال غذا و ظروف از آشپزخانه به تالار
-
serving 3
سهمانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذای کافی برای مصرف روزانۀ یک فرد
-
self-serving bias
سوگیری خودسود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تمایل به انتساب موفقیتها به خود و مقصر دانستن اوضاع برای ناکامیها
-
group-serving bias
سوگیری گروهسود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] یکی از گرایشهای شناختی که بهموجب آن افراد برای گروه خود بیشازحد ارزش قائل میشوند و بهخصوص تمایل دارند موفقیتها را به گروه و شکستها را به عوامل بیرونی نسبت دهند
-
portion, serving 1
خوراک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مقدار غذا برای یک نفر در یک وعده