کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
self-phase modulation پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
phasing
مرحلهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تنظیم زمان برای تفکیک حرکت وسایل نقلیه و عابران در انشعابات یک تقاطع
-
phases
اَهِلّه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] تغییر شکل بخش روشن ماه و زهره و عطارد براثر تغییر وضع نسبی زمین و خورشید و اجرام فوق
-
self
خود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] کلیت فرد، شامل همۀ ویژگیهای آگاهانه و ناآگاهانه و جسمی و ذهنی او
-
disperse phase, dispersed phase
فاز پراکنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] فازی از یک سامانه، شامل ذرات یا قطرات مادهای که در فاز دیگر پراکنده میشود
-
phase of decline, death phase
مرحلۀ میرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] مرحلهای از رشد باکتریها، پس از گذشت مدتی در مرحلۀ ایستایی، که در آن تعداد باکتریها بهشدت کاهش مییابد تا به حالت پایا برسد
-
self assembly/self-assembly
خودگردایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] قابلیت ایجاد ساختارهایی از زیرواحدهای سازندۀ آن بیآنکه منبعی بیرونی اطلاعاتی دربارۀ نحوۀ ساخت ساختارهای اولیه ارائه دهد
-
self assertion, self assertive
خودابرازگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند تأکید بر نظرات خود و انجام اعمالی که نیازها و حقوق و خواستههای فرد را در مرکز توجه قرار میدهد متـ . ابراز وجود
-
phase rule, Gibbs phase rule
قاعدۀ فاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] برای هر سامانۀ تعادلی رابطۀ P + F = C + 2 برقرار است که در آن P تعداد فازهای مجزا و C تعداد اجزا و F درجۀ آزادی سامانه باشد
-
phase point
نقطۀ فاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] سامانهای در فضای فاز که با یک نقطه نمایش داده میشود
-
phase diagram
نمودار فازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بازنمود گرافیکی ارتباطات تعادلی در فازهای یک سامانه
-
phase 1
فاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بخشی از یک سامانۀ فیزیکی همگن با مرزهای مشخص که میتوان آن را ازلحاظ فیزیکی از بخشهای دیگر جدا کرد
-
project phase
فاز پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مجموعهای از فعالیتهای پروژه که با یکدیگر ارتباط منطقی دارند و معمولاً به تحویل بخش معینی از کار منجر میشوند
-
pioneer phase
فاز پیشگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مقطعی در تغییرات پوشش گیاهی که شامل چند مرحلۀ پیشگامی است
-
slurry phase
فاز دوغابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فازی که در آن مخلوطی از مایع و جامدات ریز نامحلول وجود دارد
-
metastable phase
فاز شبهپایدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] وضعیتی که در آن یک ماده بهصورت جامد یا مایع یا بخار باقی میماند، درحالیکه در چنین شرایطی انتظار میرود ناپایدار باشد