کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
self-induction پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
self
خود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] کلیت فرد، شامل همۀ ویژگیهای آگاهانه و ناآگاهانه و جسمی و ذهنی او
-
self assembly/self-assembly
خودگردایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] قابلیت ایجاد ساختارهایی از زیرواحدهای سازندۀ آن بیآنکه منبعی بیرونی اطلاعاتی دربارۀ نحوۀ ساخت ساختارهای اولیه ارائه دهد
-
self assertion, self assertive
خودابرازگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند تأکید بر نظرات خود و انجام اعمالی که نیازها و حقوق و خواستههای فرد را در مرکز توجه قرار میدهد متـ . ابراز وجود
-
inductive circuit
مدار القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که شامل هر دو خاصیت واکُنایی القایی و مقاومت است
-
inductive reactance
واکنایی القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] واکنایی ناشی از القاوری یک القاگر یا مقدار مقاومت ظاهری هر القاگر
-
induction icing
یخزنی القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تشکیل یخ در مجراهای ورودی هوا به موتور جت
-
inductive step
گام استقرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] بخشی از تعریف بازگشتی یا تعریف استقرایی که مبین تولید هر جملۀ دنباله از جمله یا جملههای قبلی است
-
inductive scenario
فرانامۀ استقرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرانامهای که بر پایۀ دادههای موجود و گزینش رویدادها و ساختاردهی به آنها بهتدریج شکل میگیرد
-
induction hypothesis
فرض استقرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در اثبات استقرایی یک حکم برای همۀ اعداد طبیعی، فرض درست بودن حکم مفروض به ازای عدد طبیعی دلخواه n
-
induction field
میدان القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مؤلفهای از میدان الکترومغناطیسی که ناشی از عبور جریان متناوب است
-
inductive proof
اثبات استقرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] اثبات حکمی با استفاده از اصل استقرای ریاضی متـ . استدلال استقرایی inductive argument
-
induction 1
استقرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، ریاضی] [روانشناسی] رسیدن به یک اصل یا نتیجهای کلی از تعدادی مشاهدۀ جزئی [ریاضی] فرایند اثبات حکمی برای همۀ اعداد طبیعی ازطریق اثبات آن برای عدد 1 و اثبات آن برای هر عدد طبیعی n+1 با فرض درست بودن آن حکم برای عدد طبیعی n متـ . استقرای ...
-
backward induction
استقرای پسرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] صورتی از استقرای ریاضی حاکی از اینکه هرگاه مجموعۀ اعداد طبیعی واجد خاصیت مفروض P نامتناهی باشد و به ازای هرn طبیعی بزرگتر از1، از (n) pنتیجه شود که (n-1) p، آنگاه همۀ اعداد طبیعی واجد خاصیت p هستند
-
transfinite induction
استقرای ترامتناهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرایندی استدلالی برای اثبات یک قضیۀ مفروض به این صورت که اگر آن قضیه به ازای اولین عضو مجموعۀ خوشترتیب S برقرار باشد و فرض درست بودن آن به ازای همۀ عضوهای مقدم بر aЄS منتج به درستی آن برای a گردد، آنگاه آن قضیه به ازای هر عضو S برقرار است
-
mathematical induction
استقرای ریاضی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← استقرا