کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
self-criticism پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
criticality
بحرانمندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] وضعیتی از مراحل تکوین یک سامانه که ویژگیهای کمّی و کیفی آن در آستانۀ تغییر ناگهانی قرار میگیرد
-
self-organizing criticality, SOC
خودسازماندهی در بحران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] توانایی یک سامانه در نزدیک شدن به نقطۀ بحرانی و حفظ خود در آن نقطه
-
self
خود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] کلیت فرد، شامل همۀ ویژگیهای آگاهانه و ناآگاهانه و جسمی و ذهنی او
-
self assembly/self-assembly
خودگردایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] قابلیت ایجاد ساختارهایی از زیرواحدهای سازندۀ آن بیآنکه منبعی بیرونی اطلاعاتی دربارۀ نحوۀ ساخت ساختارهای اولیه ارائه دهد
-
self assertion, self assertive
خودابرازگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند تأکید بر نظرات خود و انجام اعمالی که نیازها و حقوق و خواستههای فرد را در مرکز توجه قرار میدهد متـ . ابراز وجود
-
critical theory
نظریۀ انتقادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] نظریهای غالب در مکتب فرانکفورت که نگاهی انتقادآمیز به استفادۀ ابزاری از علم و فلسفه دارد و پیشرفتهای علمی را وسیلهای برای رهایی انسان میداند
-
critical theory
نظریۀ انتقادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] دیدگاهی که میکوشد با تلفیق دو جریان فکری اثباتگرا و تعبیری با گذر از این دوگانگی در بافتار، ادراکی گسترده در مسیر مشارکت کنشگران در تکامل اجتماعی پدید آورد
-
critical point
نقطۀ بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالتی در فضای فاز که در آن ویژگیهای فاز بخار از فاز مایع تمایزناپذیر است
-
critical point
نقطۀ بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] نقطهای که در آن ویژگیهای یک سامانه براثر تغییرات کوچک و ناگهانی به وضعیت آشوب برسد یا رفتار آن ثابت بماند
-
critical activity
فعالیت بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] فعالیتی که در مسیر بحرانی پروژه قرار دارد و غالباً به کمک روش مسیر بحرانی شناسایی میشود
-
critical technology
فنّاوری حیاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] فنّاوریای که در سطح کلان برای امنیت و رفاه جامعه و در سطح خرد برای موفقیت یک سازمان ضروری است
-
critical distance
فاصلۀ بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فاصلهای از چشمه که در آنجا زمانهای رسیدن موج بازتابی و موج شکستگی با هم برابر باشند
-
critical path
مسیر بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، مدیریت-مدیریت پروژه] رشتهفعالیتهایی که تعیینکنندۀ طولانیترین مسیر در پروژه است و دیرش پروژه براساس آن مشخص میشود
-
critical gap
واشد لازم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداقل اندازۀ واشد که راننده برای گردش به چپ یا ورود به جریان تردد نیاز دارد
-
critical bibliography
کتابنگاشت انتقادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ← کتابنگاشت تحلیلی