کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
salt lick پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
allochtonous salt
نمک نابرجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودۀ نمکی ورقهایشکل که در سطوح چینهشناختی بر روی لایۀ برجا قرار گرفته است
-
curing salts
نمکهای عملآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نمکهای مورد استفاده برای عملآوری مواد غذایی
-
salt splitting
نمکشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] توانایی تبادلگرهای کاتیونی و آنیونی برای تبدیل کاتیونهای آب به اسید و آنیونهای آب به باز
-
salt flat
کفهنمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سطحی تخت با قشری از نمک
-
salt bridge
پل نمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پلی از محلول یک نمک، معمولاً پتاسیمکلرید، که بین دو نیمپیل از یک پیل گالوانی قرار داده میشود
-
salt marsh
شورمرداب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مردابی معمولاً در پایرود که دارای آب و خاک شور و پوشیده از گیاه نمکرُست است
-
salt fog test, salt spray test
آزمون مِهِ نمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، قطعات و اجزای خودرو] نوعی آزمون خوردگی شتابیافته که در آن نمونهها در معرض پاشش قطرات ریز آبنمک و گاهی همراه با مخلوطی از مواد شیمیایی دیگر قرار میگیرند
-
sea-salt nucleus
هستۀ دریانمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هستۀ میعان با نمگیری زیاد حاصل از خشکیدن جزئی یا کلی ذرات افشانۀ دریایی یا قطرکهای آب دریا براثر ترکیدن حبابهای آزادشده در سطح دریا
-
salt bath descaling
جِرمزدایی با حمام نمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تمیزکاری جِرم یا پوستههای اُکسیدی ازطریق فرایندهای اُکسایش یا برقکاف یا کاهش نمک رسوبکرده متـ . پوستهزدایی با حمام نمک
-
molten salt corrosion
خوردگی نمکمذابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] انحلال یا اکسایش فلز در نمکهای مذاب یا گداخته
-
lightly salted diet
رژیم کمنمکزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیم حاوی مقدار کم نمک که در آن دریافت روزانۀ نمک دستکم پنجاه درصد کمتر از میزان افزودن متداول آن باشد
-
acetic acid salt fog test, acetic acid salt spray test
آزمون مِهِ نمکی استیکاسید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی آزمون خوردگی شتابیافته که در آن فلزات آهنی و غیرآهنی با پوشش آلی و غیرآلی در معرض پاشش استیکاسید قرار میگیرند
-
no added salt diet, without added salt diet, unsalted diet, no salt added diet
رژیم نمکنزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی که در آن مصرف غذاهای حاوی نمکطعام و افزودن نمک به غذا مجاز نیست
-
copper-accelerated salt spray test, CASS test
آزمون مِهِ نمکی شتابیافتۀ مس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی آزمون خوردگی شتابیافته برای ارزیابی پوششهای حاصل از الکترونهشت و پوششهای آندی بر روی آلومینیم که در آن از مسکلرید استفاده میکنند