کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ruralization پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
(the) rural
امر روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] هر پدیده یا فرایندی اجتماعی که مربوط به روستا و مناطق غیرشهری و غیرعشایری باشد
-
rural community
اجتماع روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] اجتماعی مستقر در یک منطقۀ روستایی که روابط خود را عمدتاً براساس ارزشهای سنتی تنظیم میکند
-
rural society
جامعۀ روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] جامعهای ساکن در یک یا چند آبادی با جمعیت و تراکمی کم که دارای تولیدات کشاورزی یا دامپروری است
-
rural sociology
جامعهشناسی روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] شاخهای از جامعهشناسی که موضوع آن مطالعۀ جوامع روستایی است و برخلاف سادهانگاری عبارتهای قالبی دربارۀ زندگی روستایی، بر مطالعۀ عمیق شیوههای زندگی روستایی و سیر تحول آنها تأکید دارد
-
rural survey
برداشت روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] برداشتی که از زمینهای غیرمسکونی، مانند مزارع و اراضی خارج از شهر انجام میشود
-
rural politics
سیاسیات روستاگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نهضتی سیاسی برای حفظ شیوه و محیط زندگی روستایی اروپا که در واکنش به سلطۀ شهرنشینان و تصمیمات آنها در عرصۀ سیاسی به وجود آمد
-
rural road
راه برونشهری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] راهی در شبکۀ ارتباطی که خارج از محدودههای شهری قرار دارد
-
gîte rural
روستاسرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اقامتگاهی خانوادگی و مستقل با اثاثیه و تسهیلات خودپذیرا که در بیرون شهر یا در روستا یا در مجاورت آن قرار دارد
-
rural tourism
روستاگَردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری که در آن گردشگران زندگی روستایی را تجربه میکنند
-
rural forest management
مدیریت جنگل روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ادارۀ جنگلهای روستایی باتوجهبه اهداف آنها
-
rural forest products
فراوردههای جنگل روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فراوردههای جنگلی حاصل از جنگلهای روستایی
-
rural forest, village forest
جنگل روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که در حریم یک روستا واقع است و مالکیت آن بهصورت مشاع در اختیار اهالی روستاست