کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ruling class پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
phase rule, Gibbs phase rule
قاعدۀ فاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] برای هر سامانۀ تعادلی رابطۀ P + F = C + 2 برقرار است که در آن P تعداد فازهای مجزا و C تعداد اجزا و F درجۀ آزادی سامانه باشد
-
octet rule, chemical octet rule
قاعدۀ هشتتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] قاعدهای که بر مبنای آن اکثر اتمها در هنگام پیوندش، غالباً الکترونهایی را از دست میدهند یا میگیرند یا به اشتراک میگذارند تا لایۀ بیرونی آنها هشتالکترونی و پایدار شوند
-
Ampere's rule
قاعدۀ آمپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] قاعدهای که به موجب آن اگر ناظری در جهت جریان الکتریکی حرکت کند، جهت خطوط میدان مغناطیسی را پادساعتگَرد خواهد یافت
-
allocation rule
قاعدۀ انتساب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] قاعدهای در تحلیل ممیزی که یک مشاهدۀ جدید را به یکی از جامعهها منتسب میکند
-
decision rule
قاعدۀ تصمیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] تابعی از فضای نمونه به فضای عمل که طبق آن میتوان تصمیمی آماری مبتنی بر مشاهدات اتخاذ کرد متـ . تابع تصمیم decision function
-
stopping rule
قاعدۀ توقف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] شیوهای در نمونهگیری دنبالهای برای تقسیم فضای نمونهای به دو ناحیه
-
commutation rule
قاعدۀ جابهجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] رابطۀ بین دو عملگر جابهجاییناپذیر در مکانیک کوانتومی که ارتباط میان ترتیب حاصلِضرب عملگرها را نشان میدهد متـ . رابطۀ جابهجایی commutation relation
-
selection rule
قاعدۀ گزینش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] قاعدهای که نشان میدهد چه فرایندهایی در ذرات بنیادی یا گذار بین حالتهای کوانتومی یک سامانۀ فیزیکی مجاز است
-
area rule
قاعدۀ مساحت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] قاعدهای ناظر بر توزیع موزون سطح مقطع در محور طولی هواپیماهای تراصوتی یا اَبَرصوتی برای به حداقل رساندن پَسار
-
phonological rule
قاعدۀ واجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در دستور زایشی، هریک از قواعدی که نمود واجی را با نمود آوایی مربوط میسازد
-
analytic rules
قواعد روانکاوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] سه قاعدۀ اصلی که زیگموند فروید برای درمان در روانکاوی برشمرد: تداعی آزاد، خویشتنداری، مقابله با کنشنمایی احساسات و رخدادها
-
advantage rule
فرصت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] قانونی که به داور اجازه میدهد بعد از وقوع خطا چنانچه شرایط به نفع تیم غیرخاطی باشد از اعلام خطا چشمپوشی کند
-
rules of engagement
مقررات درگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] آییننامه و قوانینی که مقامات ذیصلاح نظامی صادر میکنند و تعیینکنندۀ شرایط و محدودیتهایی است که نیروهای نظامی براساس آنها با نیروهای دشمن درگیر میشوند یا به درگیری ادامه میدهند
-
home rule
اختیارات محلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اختیار قانونگذاری محدود و ادارۀ امور محلی در شهرستان یا شهر به دست اهالی آن
-
board rule
تختهسنجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تکهچوبی تخت که مقیاس حجمی برحسب بوردفوت (board foot) متناظر با طول و عرض و ضخامت چوب ارهشده بر آن حک شده است