کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
rounded پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
roundness
گردشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درجۀ سایش ذرات آواری که با میزان تیزی لبههای آن مشخص میشود
-
round
بالاران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بخشی از لاشۀ دام که از پایین به ران و از پهلو به قلوهگاه محدود میشود
-
clear round, clean round
دور بیخطا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] هر دور بدون خطا یا جریمه در پرشبااسب
-
rotund, rounded
نوکگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که نوک گرد قوسیشکل دارد
-
round arch2
قوس چرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] قوسی که تیزه یا نوک نداشته باشد
-
round seizing
همبندی تابیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی همبندی که محکمتر از همبندی تخت است و شروع آن مانند دیگر انواع همبندی است، اما در انتها قبل از گره زدن دو سر رشته، آنها را چند بار در امتداد دو طناب اصلی میتابانند و سپس گره میزنند
-
snubbing round
چرخش با لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] روشی برای چرخاندن شناور در فضاهای کم و ناکافی با استفاده از لنگر آن
-
round arch1
چَفتۀ چرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] صورت ساختهشدۀ قوس چرب
-
round turn
چندپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← دوزنجیرچندپیچ
-
round trip
سفر رفتوبرگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حرکت مسافر از مبدأ به مقصد و بازگشت وی به همان مبدأ
-
round character
شخصیت پیچیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] شخصیتی که رفتار و کنش او در روند داستان یا نمایشنامه تغییر میکند
-
qualifying round
دور انتخابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دور مقدماتی یک رقابت که با هدف محدود کردن تعداد شرکتکنندگان برگزار میشود
-
sailmaker’s splice, round splice
همباف بادبانساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] همبافی که در آن رشتههای طناب با بافت طناب همراستاست
-
tumulus, round barrow
گورپشته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گورتپهای با قاعدۀ دایرهشکل که در ایران اغلب به عصر آهن تعلق دارد
-
spherical powder, rounded powder
پودر کروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پودری که دانههای آن کرویاند