کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
restricted پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
restriction map, restriction site map
نقشۀ برشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] نقشۀ فیزیکی قطعهای از دِنا که محل و فاصلۀ بین جایگاههای برشی را نشان میدهد
-
restriction endonuclease, REase, restriction nuclease
دروننوکلئاز ویژهبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] دستهای از زیمایهها/ آنزیمها که دِنا را در جایگاههای ویژه و در موقعیت منحصربهفرد برش میدهند متـ . زیمایۀ ویژهبُر، آنزیم ویژهبُر restriction enzyme
-
movement restriction
محدودیت جابهجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محدودیتی که بهطور موقت بر تردد در داخل یک منطقه و خارج از آن اِعمال میشود تا از ازدحام جلوگیری شود یا ازدحام موجود برطرف شود
-
restricted area
محوطۀ ورودمحدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عرشه یا مکانی در کشتی که افراد به دلایل ایمنی اجازۀ ورود به آن را ندارند
-
restriction fragment
قطعۀ برشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] قطعهای که از برش دِنا با یک دروننوکلئاز ویژهبُر به دست میآید
-
restricted area
منطقۀ پروازمحدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فضای پروازی با ابعاد مشخص بر فراز خشکی یا آب، که به دلیل وجود محدودیتهایی نظیر پدافند هوایی، پرواز در آن در شرایط خاصی انجام میشود
-
restriction site
جایگاه برشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] توالی نوکلئوتیدی خاص که با یک دروننوکلئاز ویژهبُر شناسایی و بریده میشود
-
restriction enzyme
زیمایۀ ویژهبُر، آنزیم ویژهبُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← دروننوکلئاز ویژهبُر
-
restricted speed
سرعت احتیاط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سرعتی که در آن، در صورت وجود مانع در مسیر، قطار بتواند در یکدوم فاصلۀ دید بایستد
-
call restriction
خدمات محدودسازی تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] امکانی در پردازش تماس که برقراری تماس تلفنی را به مجموعۀ مشخصی از شمارههای مجاز محدود میکند متـ . خدمات محدودسازی برخوانی
-
timed restriction
خدمات مدتمحدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که مدت تماس مشترک را محدود میکند و تماس به محض سپری شدن مدت تعیینشده قطع میشود
-
network access restriction, NAR
محدودیت دسترسی شبکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] محدودیتی که نرمافزار نصبشده در سامانههای تلفن داخلی برای محدودسازی تعداد تماسهای همزمان مشترکان ایجاد میکند
-
critically restricted area
محوطۀ ورودممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عرشه یا اتاقک یا مکانی در کشتی که به دلایل ایمنی یا امنیتی ورود به آن ممنوع است
-
alarm for quota restriction
هشدار پایان اعتبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که اگر مبلغ اعتبار باقیماندۀ مشترک از حد معینی کمتر شود با نشانک یا بوقی به او هشدار میدهد
-
restricted overlap, ROL
همپوشانی محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] همپوشانیای که طول آن بسته به شرایط بهرهبرداری انتخاب میشود و در آن نیازی به قفل کردن مسیر نیست