کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
residual پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
residue
مانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی، شیمی، مهندسی بسپار] [زیستشناسی-پروتگانشناسی] هریک از اجزای سازندۀ یک درشتمولکول [شیمی، مهندسی بسپار] تهماندهای که پس از تقطیر یک محلول ناخالص برجای میماند
-
residuality
درنهشتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] وجود مواد قدیمیتر در نهشتههای جدیدتر که معمولاً نشانۀ دستخوردگی لایهها است
-
residual chlorine, chlorine residual
کلر باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مقدار کلر آزاد یا قابلدسترسی که پس از سپری شدن زمان تماسِ تعیینشده در شرایط معین باقی میماند
-
nilpotent residual
ماندۀ پوچتوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] اشتراک همۀ زیرگروههای نرمال یک گروه که گروه خارجقسمتی متناظر با آنها پوچتوان است
-
residual deposit
نهشتۀ بازماندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] 1. مواد بازمانده از هوازدگی درجا 2. کانسار تشکیلشده در رُس براثر تبدیل ترکیبهای فلزی، مانند منگنز، آهن، سرب یا روی به شکلهای اکسید ناشی از هوازدگی سطحی یا نزدیک به سطح
-
residual ionization
یونش باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یونش گاز موجود در محفظهای بسته که ناشی از عبور پرتوهای کیهانی است و نه ناشی از عوامل شناختهشده
-
residual resistance
مقاومت باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مقاومت الکتریکی یک فلز در حالتی که دمای آن به صفر مطلق نزدیک شده باشد
-
residual field
میدان باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] میدان مغناطیسی برجایمانده در هستۀ آهنی پس از قطع جریان مولد میدان
-
bark residue
پوستماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پوستی که از گِردهبینه جدا شده و معمولاً موادی مانند شن و سنگریزه در داخل آن فرورفته است
-
residual range
بُرد باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مسافتی که در طول آن ذرۀ باردار پس از افت انرژی همچنان قادر به یونیده کردن محیط گذار است
-
pesticide residue
بقایای آفتکُش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مقداری از آفتکش یا ترکیب سمّی آن که پس از مدتزمان معینی روی سطح یا داخل گیاه باقی میماند
-
residue repeat
تکرار مانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فاصلهای در راستای طول محور زنجیر در صورتبندی مارپیچی به ازای واحد تکرارشوندۀ بسپار
-
residual hearing
باقیماندۀ شنوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] شنوایی باقیمانده در افراد دارای کمشنوایی شدید یا عمیق
-
residual caries
پوسیدگی باقیمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بافت پوسیدۀ باقیمانده در حفرۀ تراشخوردۀ دندان که پرکردگی بر روی آن قرار میگیرد
-
calculus of residues
حساب ماندهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مبحثی از نظریۀ توابع مختلط که به مطالعۀ ماندهها مربوط میشود