کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
radar echo پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
radar echo
پژواک راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] انرژی الکترومغناطیسی دریافتشده پس از بازتاب آن از یک شیء
-
واژههای مشابه
-
radar contact,radar identified
تماس راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] وضعیتی که در آن موقعیت یک هواگرد بر روی صفحۀ رادار مشاهده و شناسایی میشود
-
radarscope, radar display, radar screen, radar indicator
صفحۀ رادار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نمایشگر رادار که اطلاعات را بهصورت تصویری عرضه میکند تا کاربر بهسهولت بتواند به ارزیابی آن بپردازد
-
radar handover, radar hand-off
واگذاری راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] واگذار کردن واپایش امواج راداری هواگرد از یک ایستگاه به ایستگاه دیگر
-
weather radar, weather observation radar
رادار هواشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] نوعی رادار در هواگرد که برای دریافت اطلاعات هواشناسی و نشان دادن وضعیت هوای رد سیر (track) پرواز از آن استفاده میشود متـ . رادار هواشناسی هوابُرد airborne weather radar, AWR
-
radar astronomy
نجوم راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] بخشی از علم نجوم که اجرام داخل منظومۀ شمسی را ازطریق ارسال و دریافت بازتاب امواج رادیویی مطالعه میکند
-
radar map
نقشۀ راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] اطلاعات نقشهنگاشتی برهمنموده بر روی صفحۀ رادار برای نمایش آسانتر ویژگیهای تعیینشده
-
radar mapping
نقشهسازی راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نقشهنگاری با استفاده از رادار
-
radar ranging
فاصلهیابی راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] روشی برای یافتن فاصلۀ هدف با استفاده از رادار
-
radar route
مسیر راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] مسیر پروازی یا راهی که هواگرد در آن هدایت میشود
-
radar altimeter
فرازیاب راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رادار هواپیما که برای تعیین فرازای آن نسبت به سطح زیرین به کار میرود متـ . فرازیاب رادیویی radio altimeter
-
radar altitude
ارتفاع راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] ارتفاع مطلق (absolute altitude) هواگرد از سطح زمین که با استفاده از ارتفاعسنج راداری تعیین میشود متـ . ارتفاع رادیویی radio altitude
-
radar separation
جدایش راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] یکی از انواع خدمات راداری که در آن هواگردهای درحالِپرواز را براساس حداقل فاصلۀ مقررشده فاصلهبندی میکنند
-
radar advisory
توصیۀ راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] توصیه باتوجهبه اطلاعاتی که از مشاهدات راداری به دست میآید