کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
proximities پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
proximal 1
مجاور 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ویژگی سطحی از دندان که در مقابل سطحی از دندان کناری خود قرار دارد
-
proximity sensing
نزداحسگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فنّ تشخیص حضور یا عدم حضور یک شیء با استفاده از فاصلۀ بحرانی
-
proximal 2
نزدینه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] در نزدیکی مبدأ یا نقطۀ اتصال یا نزدیک به خط میانی بدن
-
proximal surface
سطح مجاور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] سطحی از یک دندان که در مجاورت سطحی از دندان کناری خود قرار دارد
-
inductive proximity sensor
نزداحسگر القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نزداحسگری که براساس تغییر ضریب القاوری ناشی از حضور شیء فلزی کار میکند
-
capacitive proximity sensor
نزداحسگر خازنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نزداحسگری که میتواند حضور هر جسم جامدی را که بر ظرفیت خازنی نسبی آن نسبت به زمین اثر بگذارد، تشخیص دهد
-
ultrasound proximity sensor
نزداحسگر فراصوت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نزداحسگری که تراگذار صوتی دارد و در بسامدهای فراصوتی بزرگتر از بیست هزار هرتز به ارتعاش درمیآید
-
proximal precipitating factor
تسریعکنندۀ نزدیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هریک از عوامل تسریعکنندۀ بازگشت که ناشی از حوادث اخیر پیرامون فرد است
-
contact point, point of proximal contact, contact area
نقطۀ تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ناحیهای از سطح مجاور یک دندان که با دندان کناری خود در تماس است متـ . سطح تماس 2 2 contact surface