کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
point of departure پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
by-points
جهات جنبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] جهات مجاور هریک از جهات میانی که شامل 16 جهت از مجموع کل 32 جهت قطبنماست
-
point-to-point
نقطهبهنقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ویژگی ارسال نشانکها از یک نقطۀ مبدأ به یک نقطۀ مقصد
-
simple point, regular point
نقطۀ ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← نقطۀ معمولی2
-
reporting point, calling-in-point
نقطۀ گزارشدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نقطهای در دریا که پس از رسیدن به آن باید گزارش تردد به مرکز واپایی شناورهای منطقه داده شود
-
boundary point, frontier point
نقطۀ مرزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نقطهای برای مجموعهای در فضای توپولوژیکی، که هر همسایگی آن شامل نقاطی از آن مجموعه و متممش باشد
-
reaction point, peritectic point
نقطۀ واکنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نقطهای ناوردا بر روی نمودار خم ذوب که در آن ترکیب مایع را نمیتوان برحسب موقعیت کمیتهای همۀ فازهای جامد درحالتعادل در آن نقطه بیان کرد
-
point-to-point topology
همبندی نقطهبهنقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] نوعی آرایش شبکه که در آن هر گره بهطور مستقیم به گره دیگر متصل میشود
-
point-to-point connection
اتصال نقطهبهنقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی برق، مهندسی مخابرات] اتصال بدون وقفه میان یک دستگاه و دستگاه دیگر
-
point-to-point delivery
تحویل نقطهبهنقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تحویل داده از یک منبع به یک مقصد
-
terminal point, end point
پایانه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
point, pile, arrow point
پیکان 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کلاهک فلزی نوکتیزی که بر سر تیر قرار میگیرد متـ . سرتیر arrowhead, head1
-
accumulation point, cluster point, limit point
نقطۀ انباشتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای مجموعهای از یک فضای توپولوژیکی، نقطهای از آن فضا که هر همانستگی (cohomology) آن شامل دستکم یک نقطه از آن مجموعه غیر از خود آن نقطه باشد
-
branch point 1, junction point
نقطۀ شاخگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطهای در مدارهای الکتریکی که در آن دو یا چند رسانا یا جزء مدار به هم میپیوندند
-
anchor point, reference point, anchor
نقطۀ لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نقطۀ مشخصی بر روی صورت کمانگیر که دست خم و زه تا آنجا به عقب میآیند
-
point group
گروه نقطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گروهی از عناصر تقارن که از یک نقطۀ واحد میگذرند یا به آن بازمیگردند